English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
compass plane رنده سینه
Other Matches
compass جهت یاب
compass پرگار
compass حدود
compass دوره
compass به دست آوردن
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
with in compass بدون مبالغه
compass saw اره تیغه باریک
compass قطب نما
compass قطبنما
compass تدبیر کردن
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
compass دور زدن
compass مدارچیزی راکامل نمودن
compass باقطب نماتعیین
compass جهت کردن محصور کردن
compass محدود کردن فهمیدن
compass وسعت دایره
compass درک کردن
compass گرد مدور
compass پرگار قطب نما
compass حیطه
compass حدود وثغور حوزه
compass دایره
compass azimuth گرای قطب نمای کشتی
compass stand binnacle compass
compass bearing زاویه توجیه قطب نما
compass bearing موقعیت برحسب قطبنما
compass binnacle پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
compass bowl جام قطبنما
compass swing چرخش خط محوری
compass swing قطب نما انحراف طولی قطب نما
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
compass window شاه نشین نیم گرد
beam compass پرگار بازودار
compass calibration تنظیم قطب نما
compass calibration تنظیم انحراف قطب نما
compass card صفحه قطب نما
compass platform bridge
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass north شمال قطب نما
compass north شمال مغناطیسی
compass rose شمال نما
compass error جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
compass direction جهت قطبنمای مغناطیسی
compass direction گرای مغناطیسی
compass direction سمت قطب نما
compass declination انحراف مغناطیسی قطب نما
compass declination انحراف قطب نما
compass bearing سمت قطب نما
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
compass compensation تصحیح قطب نما
compass card صفحه قطبنما
compass card گلباد
compass rose صفحه جهت یاب
compensation of compass تصحیح قطبنما
compass point جهتقطبی
steering compass قطبنمای سکان
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
induction compass قطب نمای القائی
magnetic compass قطبنمای مغناطیسی
magnetic compass قطب نمای مغناطیسی
magnetic compass قطبنما
magnetic compass قطب نما
mariner's compass قطبنمای ژیروسکپی کشتی
mariner's compass قطبنمای دریایی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
radio compass قطبنمای رادیویی
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
inclination compass قطبنمای میلی
swinging the compass تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
liquid compass مایعقطبنما
astro compass قطب نمای ژیروسکوپی
astro compass قطب نمای نجومی
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
aperiodic compass قطب نمای با عقربه چفت شونده
aperiodic compass قطب نمای چفت شونده
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
gyro compass قطب نمای ژیروسکوپی
gyro compass قطب نمای نجومی
gyro compass قطبنمای الکتریکی
hair compass پرگار سوزنی
to fetch a compass گردگشتن
to fetch a compass دورزدن
to box the compass جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
compass azimuth گرای مغناطیسی
gyro magnetic compass قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
compass meridian line قطبنمایخطنصفالنهار
compass acceleration error خطای شتاب جهت یاب
compass magnetic binnacle binnacle
compass acceleration error اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
aperiodic magnetic compass قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
cross section of a liquid compass قسمتموربقطبنمایمایع
plane رویه هموار
plane رنده
to plane a way or down بارنده صاف کردن
plane سطح صاف
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane صاف هواپیما
plane مسطح
plane هواپیما
plane رنده کردن
plane با رنده صاف کردن
plane صاف کردن پرواز
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane هموار
plane صاف مسطح
plane صفحه
plane سطح مستوی
plane سطح هموار
plane سطح تراز مسطح
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
polarization plane صفحه قطبش
rabbet plane رنده دو راهه
rabbet plane رنده کام کنی
reflection plane صفحه انعکاس
rolling plane صفحه غلطشی
routing plane رنده تهرند
routing plane رنده کفرند
passenger plane هواپیمای مسافربری
sagittal plane صفحه سهمی
plane wave موج مسطح
plane wave موج صفحهای
plane table سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane of bending صفحه خمش
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
plane of departure سطح قائم تیر
plane of fire سطح تیر
plane of fire افق مسیرتیراندازی
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of reflection صفحه بازتاب
plane of rotation سطح دوران
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of symmetry سطح تقارن
plane of symmetry صفحه تقارن
plane polarized تابشهای الکترومگنتیک
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
diving plane پرهزیردریایی
stick plane رنده میله دار
stick plane رنده با تیغه گرد
symmetry plane صفحه تقارن
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
toothing plane رنده خط گیری
toothing plane رنده خشخاش
reflection plane صفحه بازتاب
smoothing plane رنده پرداخت
plane figure شکل مسطح
plane [Platanus] درخت چنار
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
To board a plane. سوار هواپیما شدن
smoothing plane رنده دو تیغ
plane projection طرحمسطح
sash plane رنده بغل
sea plane هواپیمایی دریایی
slant plane صفحه مسیر هدف
slip plane سطح لغزش
smooth plane رنده صاف کاری
smooth with the plane رنده کردن
tooth plane رنده دندانه دار
air plane هواپیما
datum plane سطح مبنای اب دریا
focal plane افق مار بر کانون عدسی
focal plane افق کانونی
focal plane صفحه کانونی
frontal plane سطح تاجی
glide plane سطح لغزش
grooving plane رنده کام کنی
grooving plane رنده شیار
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hand plane رنده کردن دستی
horizontal plane صفحه افقی
horizontal plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه افقی
transverse plane صفحه عرضی
image plane سطح تصویر
incidence plane صفحه تابش
plane of incidence صفحه تابش
datum plane افق مبنا
datum plane سطح مبنای ارتفاع
rebate plane رنده کام کنی
air plane طیاره
attack plane هواپیمای تک
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
battle plane هواپیمای جنگی
bedding plane بستره
adjustable plane رنده درجه دار
chord plane صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
cleavage plane سطح مرزی
plane tree درخت چنار
core plane صفحه چنبره ها
cross plane رنده کردن
crossing plane سطح تقاطع
crystal plane سطح کریستالی
crystal plane سطح بلوری
crystal plane صفحه بلور
cutting plane صفحه برش
dado plane رنده کام کنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com