Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 68 (6 milliseconds)
English	Persian
complete substitution	جانشین کامل
complete substitution	جانشینی کالاها
complete substitution	وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
Other Matches
complete	خاتمه دادن به یک کار
complete	خاتمه یافته یا کامل شده
complete	آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
complete	عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete	تام
complete	تکمیل کردن
complete	تمام
complete	کامل کردن انجام دادن
complete	بانجام رساندن
complete	تکمیل
complete	کامل
complete graph	گراف کامل
complete ditch	گود کامل
complete oligopoly	انحصار چند جانبه کامل
complete sound	فشنگ کامل
complete ditch	گودبرداری کامل
complete offence	جرم تام
complete inventory	موجودی کامل
complete transaction	معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
It was a complete surprise to me .	کاملا" غافلگیر شدم
complete game	یک بازی کامل از طرف توپزن
rounds complete	تیر تمام شد
rounds complete	فرمان تیر تمام
Shen wI'll the work be complete?	اینکار کی کامل می شود ؟
A complete shambles. Hotch -poych.	آش شله قلمکار (قاطی پاتی )
substitution	ان اب است
substitution	تعویض جانشینی
substitution	علی البدلی
substitution	کفالت جانشانی
substitution	جانشینی
substitution	جانشین سازی
substitution	تعویض
substitution	نیابت
substitution	ابدال
substitution	استخلاف
substitution	خطای اسکنر که یک حرف را با حرف دیگر اشتباه کند
substitution	لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
substitution	جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
request substitution	تقاضای تعویض
potential substitution	حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
substitution effect	اثر جانشینی
substitution of a different obligation	تبدیل تعهد
substitution of an obligation	تبدیل تعهد
substitution reaction	واکنش استخلافی
substitution test	ازمون جانشین سازی
to make a substitution	عوض کردن بازیگر [ورزش]
potential substitution	جانشینی بالقوه
attorney with right of substitution	وکیل با حق توکیل
digraphic substitution	رمز نویسی عددی
digraphic substitution	استفاده ازرمز عددی در پیامها
elasticity of substitution	کشش جانشینی
attorney with right of substitution	وکیل در توکیل
partial substitution	جانشینی کامل برای دو کالا
partial substitution	جانشینی مصرف
nucleophilic aromatic substitution	استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
elasticity of factor substitution	کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
elasticity of factor substitution	وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
symptom substitution theory	نظریه جانشینی نشانه ها
symbol substitution test	ازمون جانشین سازی نمادها
substitution uncleophilic biomolecular	واکنش استخلافی هسته دوست مولکولی
side chain substitution	استخلاف در زنجیر جانبی
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
free radical substitution	استخلاف رادیکالی
import substitution policy	سیاست جانشینی واردات
marginal rate of substitution	نرخ نهائی جانشینی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com