English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
compression ignition engine موتور تراکم احتراقی
Other Matches
compression ignition تراکم احتراقی
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
compression بهم فشردگی متراکم سازی
compression تراکم
compression اختصار
compression فشار
compression درهم فشردگی
compression فشردگی
compression نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
compression هم فشارش
zero compression روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
compression ingition احتراق توسط فشار
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
inclined compression فشار مایل
cerebral compression فشردگی مغزی
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
compression molding ریخته گری فشاری
compression pressure فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
compression ratio ضریب تراکم
compression ratio ضریب ترکم
compression ratio نسبت تراکم
longitudinal compression فشار طولی
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
compression mold قالب ریختن تراکمی
compression molding قالبگیری فشاری
compression index شاخص فشارپذیری
compression guage مانومتر
compression guage فشارسنج
compression flange سپر فشاری
compression flange عضو فشاری
axial compression فشار محوری
lossy compression مشابه 6-23
compression rib ریب کمپرسی
compression ring رینگ
compression ring کمپرسی
compression stress تنش فشاری
compression stroke ضربه تراکم
compression coupling فشردگیرابط
compression fitting اتصالاتفشرده
compression link حلقهاتصال
compression/induction القایمکش
compression wave موج فشاری
data compression متراکم سازی داده ها
data compression متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
compression strength استحکام فشاری
compression strength تاب فشاری
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
simple compression فشار ساده
compression spring فنر فشاری
compression strength مقاومت فشاری
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compression strength توان فشاری
frequency band compression تراکم باند فرکانس
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
file compression utility برنامه کمکی فشرده کردن فایل
asymmetric video compression تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
compression molded article بخش پرسی
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
compression molding compound قالب گیری تراکمی
triaxial compression test ازمایش فشار سه محوری
air compression unit محلتراکمهوا
asymmetric video compression استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
unconfined compression test ازمایش فشار ساده
ignition هیجان
ignition گیرش
ignition اتش گیری اشتعال
ignition احتراق
self ignition خود سوزی
ignition اشتعال
ignition سوزش
ignition اشتعال احتراق
ignition افروزش
ignition جرقه زنی
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
ignition condition حالت احتراق
ignition distributer دلکو مقسم جرقه
ignition point نقطه افروزش
ignition over voltage فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
ignition lead سربافروزش
ignition generator دینام ماشین
ignition transformer تبدیلکنندهاحتراق
ignition gap فاصله جرقه
ignition electrode الکتروداحتراق
ignition electrode الکترود اتش زنه
dual ignition احتراق دو برقی
duplex ignition احتراق دوگانه
ignition distributor دلکو
ignition lock قفل موتور
ignition point نقطه اشتعال
ignition vibrator پلاتین دلکو
ignition cable سیم سیستم جرقه زنی
ignition cable کابل احتراق
ignition by incandescence احتراق التهابی
ignition lag تاخیر احتراق
ignition by contact احتراق تماسی
ignition interrupter پلاتین دلکو
ignition breaker پلاتین دلکو
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
ignition battery باتری استارت
ignition anode اند کمکی اند احتراق
ignition anode اند تحریک کننده
ignition cap کلاهک چاشنی
ignition cap کلاهک مشتعل کننده
ignition device وسیله احتراق
ignition delay تاخیر اختراق
ignition current جریان احتراق
ignition control کنترل احتراق
ignition coil کویل اتومبیل
ignition coil کویل
ignition circuit مدار سیستم جرقه زنی
ignition circuit مدار احتراق
ignition choke پیچک احتراق
ignition charge خرج اشتعال
ignition charge خرج احتراق
ignition analyzer اسیلوگراف کنترل احتراق
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
ignition spark جرقه احتراق
ignition rectifier یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
ignition pulse ایمپولز احتراق
ignition pulse ضربه احتراق
ignition pulse پالس احتراق
magneto ignition احتراق با مگنت
pre ignition پیش سوزی
advanced ignition اوانس احتراق
ignition spark جرقه
ignition switch سویچ ماشین
ignition voltage ولتاژ احتراق
auto ignition خودسوزی
ignition timer چکش برق
base ignition احتراق تحتانی
ignition temperature درجه حرارت احتراق
ignition system سیستم احتراق موتور
ignition switch کلید سیستم جرقه زنی
ignition switch کلید احتراق
pre ignition زود احتراق
premature ignition احتراق زودرس
ignition timing میزان کردن جرقه
ignition box جعبهافروزش
ignition key کلیداحتراق
ignition points پلاتین دلکو
triple ignition احتراق سه برقی
spontaneous ignition افروزش خود به خود
two spark ignition احتراق دو جرقهای
single ignition احتراق تک برقی
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
ignition points پلاتین
ignition spark gap فاصله جرقه
hot bulb ignition احتراق سرسرخ
dead center ignition نقطه اشتعال
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
make and break ignition احتراق با قطع و وصل
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
dead center ignition نقطه انفجار
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
dynamo battery ignition unit سیستم جرقه زنی دینام -باطری
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
J-2 engine موتورجی2
F-1 engine موتوراف1
engine ذکاوت تدبیرکردن
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
engine موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
engine نقشه کشیدن
engine الت
engine موتور اسباب
engine موتور
engine موتورغیر الکتریکی
engine ماشین بخار
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
engine ماشین
ion engine موتور یونی
apposed engine موتور روبرو
lift engine توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
analytical engine ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
analytical engine ماشین تحلیلی
aircraft engine موتور هواپیما
motorboat engine قایق موتوری
engine room اتاقموتور
inverted engine موتور وارون
installation of an engine کار گذاری یا نصب ماشین
bypass engine موتور کنارگذر
built in engine موتور تاسیسات
blowing engine ماشین یا موتور دمنده
blower engine ماشین دمنده
inline engine موتور خطی
motorcar engine موتور اتومبیل
automotive engine موتور اتومبیل
automobile engine موتور اتومبیل
in line engine موتور سری
tandom engine موتور سری
aspirating engine موتورمکشی
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
engine housing جایگاهموتور
outboard engine موتور برونی
petrol engine موتور بنزینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com