English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
computer aided instruction learning computeraugmented
Other Matches
computer aided بکمک کامپیوتر
computer aided design طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided manufacturing تولید به کمک کامپیوتر
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
computer instruction set مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer managed instruction اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
computer assisted instruction اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
reduced instruction set computer طرح CPU که مجموعه دستورات
reduced instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
complex instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
writable instruction set computer طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
aided همدست بردست
aided یاور
aided مدد کار
aided دستیار
aided معاون
aided کمک وسایل کمکی
aided سخت افزار یا نرم افزاری که کمک به یافتن خطا میکند
aided کمک
aided پشتیبانی کردن
aided حمایت
aided کمک یاری
aided کشیدن لگام اسب
aided کمک کردن
aided یاری کردن مساعدت کردن
aided حمایت کردن
aided matching سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
aided matching سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
wind aided پرش با کمک باد
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
wind aided پرش طول با کمک باد
aided tracking ردگیری پیشرفته
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction اموزش
instruction دستور کار
instruction دستورالعمل
I/O instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
no op instruction دستورالعمل بی اثر
instruction راهنمایی کردن
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
instruction تعلیم
instruction دستوره
instruction درس
instruction مقرر
instruction کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction راهنمایی
instruction دستور عمل
instruction دستور
mounting instruction مقررات نصب
micro instruction ریز دستورالعمل
mounting instruction دستور نصب
macro instruction درشت دستورالعمل
n plus one address instruction دستوری که از
machine instruction دستورالعمل ماشین
looping instruction دستورالعمل حلقه زنی
instruction length طول دستورالعمل
macro instruction درشت دستور
n address instruction دستور العمل با N نشانی
pause instruction دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
privileged instruction دستورالعمل ممتاز
program of instruction برنامه اموزش
program of instruction برنامه تدریس
programmed instruction اموزش برنامهای
programmed instruction دستورالعمل برنامه ریزی شده
operating instruction مقررات کار
one address instruction دستورالعمل یک ادرسه
null instruction دستورالعمل پوچ
n plus one address instruction آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
next instruction register ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
no operation instruction OPERATION NO
no operation instruction دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
instruction set مجموعه دستورالعمل
non operable instruction دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
operating instruction دستور کار
pull instruction دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction شبه دستورالعمل
stop instruction دستورالعمل توقف
instruction cycle چرخه دستورالعمل
dummy instruction دستورالعمل ساختگی
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction drawings نقشههای تفضیلی اجرائی
instruction film فیلم اموزشی
instruction film فیلم درسی
instruction for assembly مقررات نصب
instruction foramt قالب دستورالعمل
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
entry instruction دستورالعمل دخول
halt instruction دستورالعمل توقف
four address instruction نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
four address instruction دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
four address instruction دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
forwarding instruction دستورات حمل
individualized instruction اموزش انفرادی
instruction code رمز دستورالعمل
instruction code کددستورالعمل
instruction lookahead پیش بینی دستورالعمل
instruction material مواد درسی
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump instruction موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
laying instruction دستور نصب
letter of instruction دستورالعمل انجام کار
logic instruction دستورالعمل منطقی
instruction word کلمه دستورالعمل
computerized instruction اموزش کامپیوتری
instruction mix اختلاط دستورالعمل
instruction pipeline کانال اطلاعات
instruction register ثبات دستورالعمل
decision instruction دستورالعمل تصمیم
decision instruction دستورالعمل تصمیمی
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
current instruction دستورالعمل جاری
instruction time زمان دستورالعمل
conditional instruction دستورالعمل شرطی
logical instruction دستورالعمل منطقی
three address instruction دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
actual instruction دستور العمل واقعی
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
arithmetic instruction دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
two address instruction قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
branch instruction دستورالعمل انشعاب
call instruction دستورالعمل فراخوانی
waste instruction دستوری که عملی انجام نمیدهد.
unmodified instruction دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
two address instruction دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
transfer instruction دستور العمل انتقال
arithmetic instruction دستورالعمل حسابی
repetition instruction دستورالعمل تکرار
restart instruction دستور المل بازاغازی
repetition instruction دستوالعمل تکرار
remedial instruction اموزش ترمیمی
religious instruction اموزش دینی
quasi instruction شبه دستورالعمل
push instruction دستورالعمل نشاندن
signal operation instruction دستور کار مخابرات
assembly language instruction دستورالعمل زبان اسمبلی
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
instruction control unit واحد کنترل دستورالعمل
variable instruction length دستورالعمل با طول متغیر
multiple address instruction دستورالعمل چند ادرسه
machine instruction set مجموعه دستورالعمل ماشین
input/output instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
computer ماشین حساب کامپیوتر
computer کامپیوتر
computer ماشین متفکر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
computer اکامپیوتر
computer شمارنده
computer رایانه
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer حسابگر الکترونی
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
self adapting computer کامپیوتر خود وفق
serial computer کامپیوتر نوبتی
serial computer کامپیوتر سری
parallel computer کامپیوتر موازی
serial computer کامپیوترنوبتی
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one address computer کامپیوتر یک نشانی
mainframe computer استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
second generation computer کامپیوتر نسل دوم
satellite computer کامپیوتر ماهوارهای
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
hybrid computer کامپیوترترکیبی
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
ruggedized computer کامپیوتر بادوام
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
portable computer کامپیوتر قابل حمل
pocket computer کامپیوتر جیبی
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer کامپیوتر اداری
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
virtual computer کامپیوتر مجازی
stand alone computer کامپیوتر مستقل
synchronous computer کامپیوتر همگام
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
synchronous computer کامپیوترهمزمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com