Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
computer interface unit |
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر |
|
|
Other Matches |
|
small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
small computer system interface |
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک |
interface human machine interface |
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری |
interface |
سطح مشترک |
interface |
دفتر مشترک قسمتها |
interface |
وجه مشترک |
interface |
فاصل |
interface |
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد. |
interface |
رابط |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interface |
میانجی |
interface |
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد. |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
interface |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
interface |
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی |
interface |
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم |
interface |
واسط واحد پردازش و باس IEEE |
interface |
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند |
interface |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
interface |
کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند |
interface |
وصل کردن از طریق رابط |
interface |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
interface |
واسط |
interface |
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد |
interface |
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند |
electrical interface |
تداخل الکتریکی |
parallel interface |
رابط موازی |
expansion interface |
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند |
eia interface |
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها |
interface card |
کارت رابط |
centronics interface |
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است |
serial interface |
رابط سری |
standard interface |
رابط استاندارد |
expansion interface |
تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک |
communication interface |
میانجی ارتباطی |
centronics interface |
رابط موازی |
friendly interface |
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری |
user interface |
میانجی کمکی |
standard interface |
واسطه استاندارد |
general purpose interface |
میانگیر همه منظوره |
human machine interface |
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند |
graphical user interface |
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل |
graphical user interface |
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند |
system v interface definition |
تعریف میانجی سیستم 5 |
graphical user interface |
میانجی نگارهای کاربر |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
man machine interface |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین |
apple desktop interface |
رابط رومیزی اپل |
application program interface |
میانجی یا رابط برنامه کاربردی |
network interface card |
کارت میانجی شبکه |
programmable communications interface |
رابط مخابراتی برنامه پذیر |
MIDI interface card |
کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند |
musical instrument digital interface |
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند |
mail application programming interface |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند |
mail application programming interface |
مجموعه استانداردها |
musical instrument digital interface |
میانجی رقمی الات موسیقی |
general purpose interface bus |
مسیر میانگیر همه منظوره |
enhanced system device interface |
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته |
fibre distributed data interface |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است |
fibre distributed data interface II |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد |
My Computer |
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است |
computer |
ماشین الکترونیکی |
computer |
اکامپیوتر |
computer |
ماشین حساب |
computer |
ماشین متفکر |
computer |
ماشین حساب کامپیوتر |
computer |
رایانه |
computer |
حسابگر الکترونی |
computer |
کامپیوتر |
computer |
شمارنده |
computer graphics |
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری |
digital computer |
کامپیوتر عددی |
computer graphics |
نگاره سازی کامپیوتری |
computer graphicist |
گرافیست کامپیوتری |
digital computer |
کامپیوتر |
digital computer |
کامپیوتر رقمی |
incremental computer |
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد |
incremental computer |
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود |
computer literacy |
دانش کامپیوتر |
computer literacy |
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل |
computer letter |
حرف کامپیوتری |
ibm computer |
ماشین حساب ای بی ام |
computer language |
زبان کامپیوتر |
computer language |
زبان کامپیوتری |
computer jargon |
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر |
electronic computer |
کامپیوتر الکترونیکی |
computer instruction |
دستورالعمل کامپیوتر |
computer industry |
صنعت کامپیوتر |
digital computer |
کامپیوتر دیجیتالی |
computer generations |
نسلهای کامپیوتر |
digital computer |
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی |
computer conferencing |
کنفرانس کامپیوتری |
computer code |
کد کامپیوتر |
computer code |
رمز کامپیوتر |
computer code |
رمز کامپیوتری |
computer classifications |
طبقه بندی کامپیوتر |
digital computer |
کامپیوتردیجیتال |
computer circuits |
مدارهای کامپیوتری |
infected computer |
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد |
duplex computer |
کامپیوتر مضاعف |
independent computer |
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند |
incremental computer |
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند |
computer generations |
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه |
computer game |
بازی کامپیوتری |
computer flicks |
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود |
computer family |
خانواده کامپیوتر |
computer engineering |
مهندسی کامپیوتر |
computer engineer |
مهندس کامپیوتر |
computer enclosure |
محفظه کامپیوتر |
computer drawing |
ترسیم کامپیوتری |
computer design |
طراحی کامپیوتری |
computer center |
مرکز کامپیوتر |
four address computer |
کامپیوتر چهار نشانی |
computer security |
امنیت کامپیوتر |
computer science |
علوم کامپیوتر |
computer science |
علم کامپیوتر |
computer salesman |
فروشنده کامپیوتر |
flight computer |
کامپیوتر پرواز |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
computer revolution |
تحول کامپیوتر |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
computer simulation |
کامپیوتری |
computer simulation |
شبیه سازی کامپیوتری |
computer store |
فروشگاه کامپیوتر |
computer word |
کلمه کامپیوتری |
computer vendor |
فروشنده کامپیوتر |
computer utility |
خدمات کامپیوتری |
computer utility |
سودمندی کامپیوتر |
guest computer |
کامپیوتر مهمان |
computer user |
استفاده کننده کامپیوتر |
computer typesetting |
حروف چینی کامپیوتری |
control computer |
کامپیوتر کنترل |
computer time |
وقت کامپیوتر |
computer system |
سیستم کامپیوتری |
dedicated computer |
کامپیوتر اختصاصی |
computer readable |
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد |
computer operation |
عملیات کامپیوتر |
computer operation |
عملکرد کامپیوتری |
computer on a chip |
کامپیوتر روی یک تراشه |
computer nik |
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند |
computer network |
شبکه کامپیوتری |
computer music |
موسیقی کامپیوتری |
human computer |
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر |
computer museum |
موزه کامپیوتری |
computer manufacturer |
سازنده کامپیوتر |
ibm computer |
کامپیوتر ای بی ام |
hybrid computer |
کامپیوترترکیبی |
computer operator |
اپراتور کامپیوتر |
computer oriented |
کامپیوتر گرا |
computer programming |
برنامه نویسی کامپیوتری |
computer programmer |
برنامه نویس کامپیوتر |
desktop computer |
کامپیوتر رومیزی |
computer program |
برنامه کامپیوتر |
computer program |
برنامه کامپیوتری |
computer specialist |
متخصص کامپیوتر |
computer professional |
متخصص کامپیوتر |
computer printout |
مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است |
computer printout |
چاپ کامپیوتری |
computer simulation |
شبیه سازی |
hybrid computer |
کامپیوتر دو رگه |
computer logic |
منطق کامپیوتر |
programmed computer |
کامپیوتر برنامه ریزی شده |
slave computer |
کامپیوتر برده |
appliance computer |
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است |
apple computer |
کامپیوتر اپل |
source computer |
کامپیوتر منبع |
virtual computer |
کامپیوتر مجازی |
analog computer |
کامپیوتر سنجشی |
analog computer |
کامپیوتر انالوگ |
analog computer |
کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند |
analog computer |
کامپیوتر تحلیلی |
source computer |
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود |
sequential computer |
کامپیوتر ترتیبی |
serial computer |
کامپیوترنوبتی |
serial computer |
کامپیوتر سری |
ruggedized computer |
کامپیوتر بادوام |
satellite computer |
کامپیوتر ماهوارهای |
automatic computer |
کامپیوتر خودکار |
second generation computer |
کامپیوتر نسل دوم |
asynchronous computer |
کامپیوتر غیرهمزمان |
asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
asynchronous computer |
کامپیوتر ناهنگام |
self adapting computer |
کامپیوتر خود وفق |
serial computer |
کامپیوتر نوبتی |
analog computer |
کامپیوترقیاسی |
stand alone computer |
کامپیوتر مستقل |
synchronous computer |
کامپیوتر همگام |
two address computer |
کامپیوتربا دو نشانی |
micro-computer |
خرد کامپیوتر |
micro-computer |
ریزرایانه |
micro-computer |
ریزکامپیوتر |
computer table |
میزکامپیوتر |
There's a jinx on this computer. |
این رایانه جادو شده. |
a stand-alone computer |
یک رایانه مستقل |
computer memory |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
analogue computer |
کامپیوتر انالوگ |
host computer |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
host computer |
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است |
synchronous computer |
کامپیوترهمزمان |
talking computer |
کامپیوتر سخنگو |