English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
computer numerical control کنترل عددی توسط کامپیوتر
Other Matches
numerical control کنترل عددی
control computer کامپیوتر کنترل
computer control console panel control
process control computer کامپیوتر کنترل فرایند
numerical ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
numerical داده ذخیره شده کار می کنند
numerical مط العه روشهای حل مساله ریاضی
numerical مربوط به اعداد
numerical value ارزش عددی
numerical شمارشی
numerical شمارهای
numerical عددی
numerical scale مقیاس شماره بندی شده
numerical selector سلکتور شمارهای
numerical analysis تجزیه و تحلیل عددی
numerical analysis عددکاو
numerical analysis انالیز عددی
numerical ability توانایی عددی
numerical scale مقیاس عددی
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
computer ماشین حساب کامپیوتر
computer شمارنده
computer اکامپیوتر
computer ماشین الکترونیکی
computer رایانه
computer حسابگر الکترونی
computer ماشین متفکر
computer کامپیوتر
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer ماشین حساب
target computer کامپیوتر هدف
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
computer printout چاپ کامپیوتری
computer printout مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer table میزکامپیوتر
synchronous computer کامپیوتر همگام
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
talking computer کامپیوتر سخنگو
synchronous computer کامپیوترهمزمان
digital computer کامپیوتر عددی
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
computer on a chip کامپیوتر روی یک تراشه
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
computer operation عملکرد کامپیوتری
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
computer operation عملیات کامپیوتر
computer operator اپراتور کامپیوتر
computer oriented کامپیوتر گرا
computer program برنامه کامپیوتر
digital computer کامپیوتر رقمی
guest computer کامپیوتر مهمان
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
virtual computer کامپیوتر مجازی
computer program برنامه کامپیوتری
briefcase computer کامپیوتر چمدانی
computer programmer برنامه نویس کامپیوتر
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
board computer یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer salesman فروشنده کامپیوتر
computer science علم کامپیوتر
computer specialist متخصص کامپیوتر
computer professional متخصص کامپیوتر
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
desktop computer کامپیوتر رومیزی
micro-computer ریزکامپیوتر
micro-computer ریزرایانه
micro-computer خرد کامپیوتر
hybrid computer کامپیوترترکیبی
transportable computer پس و پیش کردن
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
two address computer کامپیوتر دو ادرسه
computer security امنیت کامپیوتر
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
computer science علوم کامپیوتر
computer engineer مهندس کامپیوتر
computer enclosure محفظه کامپیوتر
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer crime جرم کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer code کد کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتری
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computer industry صنعت کامپیوتر
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer generations نسلهای کامپیوتر
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game بازی کامپیوتری
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family خانواده کامپیوتر
computer center مرکز کامپیوتر
computer camp اردوی کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوتر
computer logic منطق کامپیوتر
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
computer museum موزه کامپیوتری
computer assisted بکمک کامپیوتر
computer aided بکمک کامپیوتر
computer music موسیقی کامپیوتری
computer network شبکه کامپیوتری
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer based بر مبنای کامپیوتر
computer awarness دانش کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتر
computer letter حرف کامپیوتری
computer artist هنرمند کامپیوتر
computer art هنر کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتری
computer architecture معماری کامپیوتر
computer architect معمار کامپیوتر
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
digital computer کامپیوتر
computer revolution تحول کامپیوتر
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
home computer کامپیوتر خانگی
personal computer کامپیوتر شخصی
computer engineering مهندسی کامپیوتر
host computer کامپیوتر میزبان
host computer کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
host computer کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
serial computer کامپیوترنوبتی
flight computer کامپیوتر پرواز
serial computer کامپیوتر سری
serial computer کامپیوتر نوبتی
self adapting computer کامپیوتر خود وفق
second generation computer کامپیوتر نسل دوم
satellite computer کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer کامپیوتر بادوام
There's a jinx on this computer. این رایانه جادو شده.
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer کامپیوتر اداری
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer کامپیوتر مقصود
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
microprogrammable computer کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
portable computer کامپیوتر قابل حمل
pocket computer کامپیوتر جیبی
parallel computer کامپیوتر موازی
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one address computer کامپیوتر یک نشانی
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
computer time وقت کامپیوتر
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
computer user استفاده کننده کامپیوتر
duplex computer کامپیوتر مضاعف
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
computer utility سودمندی کامپیوتر
computer utility خدمات کامپیوتری
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer word کلمه کامپیوتری
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
computer system سیستم کامپیوتری
digital computer کامپیوتر دیجیتالی
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer کامپیوتردیجیتال
computer simulation کامپیوتری
automatic computer کامپیوتر خودکار
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
computer store فروشگاه کامپیوتر
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
stand alone computer کامپیوتر مستقل
source computer کامپیوتر منبع
analog computer کامپیوتر تحلیلی
computer simulation شبیه سازی
analog computer کامپیوتر انالوگ
laptop computer کامپیوتر دستی یا کیفی
analog computer کامپیوترقیاسی
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com