Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
computer oriented
کامپیوتر گرا
Search result with all words
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
magazines computer oriented
مجلات کامپیوتری
word oriented computer
کامپیوتر کلمه گرا
Other Matches
oriented
گرویده
oriented
جهت دار
oriented
متمایل به
application oriented
کاربرد گرا
target-oriented
<adj.>
مقصد گرا
goal-oriented
<adj.>
هدف دار
target-oriented
<adj.>
هدف دار
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
goal-oriented
<adj.>
مقصد گرا
byte oriented
لقمه گرا
transaction oriented
تراکنش گر
software oriented
نرم افزارگرا
sense oriented
حس گرا
procedure oriented
رویه گرا
task oriented
تکلیف گرا
target-oriented
<adj.>
هدف گرا
problem oriented
مسئله گرا
future-oriented
<adj.>
آینده گرا
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
motor oriented
حرکت گرا
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
market oriented
در جهت بازار
machine oriented
ماشین گرا
market oriented
بازاری
goal oriented
هدف گرا
goal oriented
مقصد گرا
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented
تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented
استفاده میکند
goal-oriented
<adj.>
هدف گرا
future-oriented
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
transaction oriented processing
پردازش تغییرگرا
user oriented language
زبان استفاده کننده گرا
demand oriented pricing
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
problem oriented language
زبان باگرایش مسئله
object oriented graphics
نگاره سازی موضوعی
problem oriented language
زبان مسئله گرا
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
procedure oriented language
زبان رویه گرا
machine oriented language
زبان ماشین گرا
human oriented language
زبان ارایش یافته بشری
competition oriented pricing
قیمت گذاری رقابت امیز
application oriented language
زبان کاربردی
character oriented protocol
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
record oriented database management
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
table oriented database management progr
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
computer
ماشین حساب
computer
حسابگر الکترونی
computer
رایانه
computer
شمارنده
computer
ماشین حساب کامپیوتر
computer
ماشین متفکر
computer
کامپیوتر
computer
ماشین الکترونیکی
computer
اکامپیوتر
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
flight computer
کامپیوتر پرواز
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
one chip computer
کامپیوتر یک تراشهای
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
independent computer
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
microprogrammable computer
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
ibm computer
کامپیوتر ای بی ام
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر
digital computer
کامپیوتر عددی
digital computer
کامپیوتر رقمی
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
dedicated computer
کامپیوتر اختصاصی
control computer
کامپیوتر کنترل
computer word
کلمه کامپیوتری
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
hybrid computer
کامپیوترترکیبی
hybrid computer
کامپیوتر دو رگه
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer
کامپیوتر مهمان
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
four address computer
کامپیوتر چهار نشانی
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
digital computer
کامپیوتردیجیتال
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
slave computer
کامپیوتر برده
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
کامپیوترنوبتی
serial computer
کامپیوتر سری
serial computer
کامپیوتر نوبتی
There's a jinx on this computer.
این رایانه جادو شده.
synchronous computer
کامپیوتر همگام
synchronous computer
کامپیوترهمزمان
micro-computer
ریزرایانه
virtual computer
کامپیوتر مجازی
two address computer
کامپیوتربا دو نشانی
two address computer
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
پس و پیش کردن
micro-computer
ریزکامپیوتر
computer table
میزکامپیوتر
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
کامپیوتر هدف
talking computer
کامپیوتر سخنگو
self adapting computer
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
کامپیوتر اداری
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
micro-computer
خرد کامپیوتر
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
کامپیوتر مقصود
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
کامپیوتر یک نشانی
programmed computer
کامپیوتر برنامه ریزی شده
a stand-alone computer
یک رایانه مستقل
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
کامپیوتر جیبی
parallel computer
کامپیوتر موازی
one address computer
کامپیوتریک ادرسه
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
computer logic
منطق کامپیوتر
computer family
خانواده کامپیوتر
computer engineering
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
مهندس کامپیوتر
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
computer design
طراحی کامپیوتری
computer crime
جرم کامپیوتری
computer conferencing
کنفرانس کامپیوتری
computer code
کد کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتری
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits
مدارهای کامپیوتری
computer flicks
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer game
بازی کامپیوتری
computer literacy
دانش کامپیوتر
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter
حرف کامپیوتری
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
computer jargon
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
computer industry
صنعت کامپیوتر
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer generations
نسلهای کامپیوتر
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer center
مرکز کامپیوتر
computer camp
اردوی کامپیوتر
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
apple computer
کامپیوتر اپل
analogue computer
کامپیوتر انالوگ
analog computer
کامپیوتر سنجشی
analog computer
کامپیوترقیاسی
analog computer
کامپیوتر انالوگ
analog computer
کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer
کامپیوتر تحلیلی
home computer
کامپیوتر خانگی
personal computer
کامپیوتر شخصی
host computer
کامپیوتر میزبان
host computer
کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
host computer
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer
کامپیوتر خودکار
computer based
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
دانش کامپیوتر
computer artist
هنرمند کامپیوتر
computer art
هنر کامپیوتر
computer architecture
معماری کامپیوتر
computer architect
معمار کامپیوتر
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer aided
بکمک کامپیوتر
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer
کامپیوتر چمدانی
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com