English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
computer system سیستم کامپیوتری
Search result with all words
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
hybrid computer system سیستم کامپیوتری دو رگه
ibm personal computer system/ کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
Other Matches
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer کامپیوتر
computer ماشین متفکر
computer حسابگر الکترونی
computer رایانه
computer ماشین حساب کامپیوتر
computer شمارنده
computer اکامپیوتر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
computer user استفاده کننده کامپیوتر
computer utility سودمندی کامپیوتر
computer utility خدمات کامپیوتری
computer time وقت کامپیوتر
computer simulation شبیه سازی
computer assisted بکمک کامپیوتر
computer aided بکمک کامپیوتر
computer store فروشگاه کامپیوتر
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation کامپیوتری
computer science علوم کامپیوتر
computer science علم کامپیوتر
computer salesman فروشنده کامپیوتر
computer revolution تحول کامپیوتر
computer security امنیت کامپیوتر
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer word کلمه کامپیوتری
flight computer کامپیوتر پرواز
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
laptop computer کامپیوتر دستی یا کیفی
guest computer کامپیوتر مهمان
briefcase computer کامپیوتر چمدانی
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
board computer یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
hybrid computer کامپیوترترکیبی
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
control computer کامپیوتر کنترل
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
desktop computer کامپیوتر رومیزی
digital computer کامپیوتر رقمی
digital computer کامپیوتر عددی
digital computer کامپیوتر
digital computer کامپیوتر دیجیتالی
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer کامپیوتردیجیتال
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
duplex computer کامپیوتر مضاعف
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
computer programmer برنامه نویس کامپیوتر
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
computer logic منطق کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter حرف کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتری
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
computer industry صنعت کامپیوتر
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer museum موزه کامپیوتری
computer music موسیقی کامپیوتری
computer network شبکه کامپیوتری
computer program برنامه کامپیوتر
computer program برنامه کامپیوتری
computer specialist متخصص کامپیوتر
computer professional متخصص کامپیوتر
computer printout مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer printout چاپ کامپیوتری
computer oriented کامپیوتر گرا
computer operator اپراتور کامپیوتر
computer operation عملیات کامپیوتر
computer operation عملکرد کامپیوتری
computer on a chip کامپیوتر روی یک تراشه
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer generations نسلهای کامپیوتر
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computer center مرکز کامپیوتر
computer camp اردوی کامپیوتر
computer based بر مبنای کامپیوتر
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
computer awarness دانش کامپیوتر
computer artist هنرمند کامپیوتر
computer art هنر کامپیوتر
computer architecture معماری کامپیوتر
computer architect معمار کامپیوتر
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer code رمز کامپیوتری
computer code رمز کامپیوتر
computer code کد کامپیوتر
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game بازی کامپیوتری
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
computer family خانواده کامپیوتر
computer engineering مهندسی کامپیوتر
computer engineer مهندس کامپیوتر
computer enclosure محفظه کامپیوتر
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer crime جرم کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
second generation computer کامپیوتر نسل دوم
self adapting computer کامپیوتر خود وفق
serial computer کامپیوتر نوبتی
serial computer کامپیوتر سری
home computer کامپیوتر خانگی
personal computer کامپیوتر شخصی
There's a jinx on this computer. این رایانه جادو شده.
serial computer کامپیوترنوبتی
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
slave computer کامپیوتر برده
transportable computer پس و پیش کردن
satellite computer کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer کامپیوتر بادوام
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
analog computer کامپیوتر تحلیلی
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer کامپیوتر یک نشانی
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
parallel computer کامپیوتر موازی
pocket computer کامپیوتر جیبی
portable computer کامپیوتر قابل حمل
source computer کامپیوتر منبع
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
stand alone computer کامپیوتر مستقل
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
micro-computer خرد کامپیوتر
micro-computer ریزرایانه
micro-computer ریزکامپیوتر
computer table میزکامپیوتر
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
virtual computer کامپیوتر مجازی
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
host computer کامپیوتر میزبان
host computer کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
host computer کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
synchronous computer کامپیوتر همگام
synchronous computer کامپیوترهمزمان
talking computer کامپیوتر سخنگو
target computer کامپیوتر هدف
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
two address computer کامپیوتر دو ادرسه
office computer کامپیوتر اداری
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
automatic computer کامپیوتر خودکار
object computer کامپیوتر مقصود
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
mainframe computer استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
notebook computer کامپیوتر کوچک قابل حمل
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
analog computer کامپیوترقیاسی
analog computer کامپیوتر سنجشی
analogue computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوتر انالوگ
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
apple computer کامپیوتر اپل
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
microprogrammable computer کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
computer instruction set مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
computer input microfilm تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
ibm personal computer xt کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
micro computer kit kit computer
zero wait state computer کامپیوتر با وضعیت انتظاری صفر
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
ibm personal computer at کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
society for computer simulation انجمن شبیه سازی کامپیوتر
ibm personal computer IBکامپیوتر شخصی
ibm pc compatible computer کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com