Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 86 (6 milliseconds)
English	Persian
computerised ordering systems	سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
Other Matches
computerised	کامپیوتری کردن
computerised	تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
ordering	ترتیب
ordering	سفارش دهی
asking and ordering	درخواست و سفارش
well-ordering	خوش ترتیب [ریاضی]
ordering	مرتب سازی
ordering costs	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
well-ordering theorem	قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
ordering costs	هزینههای مربوط به سفارش کالا
ordering test	ازمون رده بندی
well-ordering principle	اصل خوش ترتیبی [ریاضی]
systems	اسلوب
systems	اصول وجود
systems	سازگان
systems	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems	نظم ترتیب
systems	سلسله رشته
systems	سیستم
systems	همست
systems	همستاد روش
systems	نظام
systems	نظم منظومه
systems	قاعده رویه
systems	طریقه
systems	طرز اسلوب
systems	جهاز
systems	دستگاه
systems	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems	سازمان
systems	تشکیلات
systems	سلسله
systems	طرز روش
systems	منظومه
systems	مجموعه سازمان
systems	نظام سیستم
systems	روش اصول
systems	ترتیب
systems	رشته دستگاه
systems flowchart	روندنمای سیستم
systems engineer	مهندس سیستم
systems disk	دیسک سیستم ها
systems console	میزفرمان سیستم ها
systems console	پیشانه سیستم ها
systems approach	رویکرد نظام نگر
systems analyzer	تحلیل گر سیستم
systems analysis	تحلیل سیستم ها
systems house	خانه سیستم ها
systems library	کتابخانه سیستم ها
systems analysis	1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
Monetary systems.	سیستم های پولی ( مالی )
systems programming	برنامه نویسی سیستم
systems programmer	برنامه نویس سیستم
systems programer	برنامه نویس سیستم
systems program	برنامه سیستم
systems progarmmer	برنامه نویس سیستم ها
systems manual	کتاب راهنمای سیستم
systems analysis	برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis	ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
embedded systems	سیستمهای تعبیه شده
framing systems	سیستمهای قابدار
nervous systems	دستگاه پی
nervous systems	سلسله عصب
nervous systems	دستگاه عصبی
pos systems	فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
operating systems	سیستم عامل
systems analyst	تحلیلگر سیستم
systems analysis	سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis	شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
bifurcated systems	سیستمهای دو چنگاله
systems analysis	نظام شناسی
systems analysis	تحلیل سیستم
systems software	نرم افزار سیستم
systems analyst	تحلیل گر سیستم
association in information systems	انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
association in information systems	professionals
certified systems professionals	CSP
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
man machine systems	نظامهای انسانی- ماشینی
systems network architecture	روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
public address systems	دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
systems network architecture	معماری شبکه سیستم ها
information processing systems	نظامهای خبرپردازی
small computer systems interface	واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain	مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com