English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover امادگی
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover سقف زدن
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover سطح برف
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover بسته بندی
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover نگهبان بگوش
cover جلد سرپوش
cover تامین
cover all بارانی یا روپوش
take cover حفاظ گرفتن
cover all رولباسی
under cover <idiom> پنهان شدن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
take cover جان پناه گرفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in پرکردن
to cover in پوشاندن
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover روپوش
cover حاوی بودن درپوش
cover تامین کردن
cover طی کردن
cover پنهان کردن
cover جلد کردن
cover پوشاندن
cover بازی دفاعی
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
to cover up پیچیدن
to cover up پوشاندن
under cover سربسته درپاکت
cover پوشش
cover جلد
cover اختفاء
cover انجام دادن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover حایل شدن
cover حفاظ
cover سرپوش
cover پاکت
cover رویه لفاف
cover مخفی در بر گرفتن
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
cover an angle زاویهای را بستن
cover and concealment پوشش و اختفاء
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
under cover of letter no ضمن نامه شماره
to cover much ground رسابودن
to cover much ground وسیع بودن
dust cover سرپوش غبارگیر
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
saddle cover غاشیه
saddle cover زین پیچ
saddle cover زین پوش
to cover much ground جامع بودن
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
fire cover پوشش اتش
protective cover روپوش حفاظ
protective cover پوشش حفافتی
protective cover جان پناه دفاعی
piston cover پوشش پیستون
piston cover کف پیستون
hatch cover درب دهلیز
hatch cover درپوش دوردریچه
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
overhead cover حفاظ بالای سر
hub cover قالپاق چرخ
ice cover یخپوش
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
insurance cover پوشش بیمه
open cover بیمه نامه باز
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
cover note گواهی پوشش بیمه
cover plate صفحه سرپوش
cover plate پشت بندصفحه بست
cover point عضو دفاع نزدیک
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame عذر
cover shame بهانه
depleted cover پوشش کاهسته
depleted cover پوشش کاسته شده
dish cover سرپوش
radiator cover روکش رادیاتور
protective cover روکش محافظ
extra cover بازیگر بل گیر
magneto cover سرپوش مگنت
battery cover پوششباطری
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
duvet cover روپوشقابلشستشو
valve cover روپوشسرپاپ
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
cell cover درپوش باتری
speaker cover پوششصدا
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
sliding cover پوششمتحرک
seat cover پوششصندلی
loose cover روکش
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
bed cover روتختی
air cover پوشش هوایی
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
horse cover قالیچه زیر زین اسب
base cover عکس برداری اولیه
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover سرپوش باتری
binding cover پوشش تعهد شده
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
pillow cover ستونمخروطی
pan cover پوششکنه
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
filter cover پوششفیلتر
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cloud cover غلظت ابر اتمی
comparative cover پوشش نسبی
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover پوشش ستون
glass cover پوشششیشهای
head cover محافظسر
lever cover پوششدربازکن
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
communication cover پوشش مخابراتی
concrete بتن ساختن
concrete ساروج کردن
concrete بتنی کردن
concrete عینی
concrete ساروج شنی
concrete محسوس
concrete بتن
concrete بابتن ساختن سفت شدن
concrete بهم چسبیده
concrete : سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
concrete : واقعی
concrete بتون
concrete بتن ریختن با بتن اندود کردن
concrete اسم ذات
concrete سفت
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cheque book cover پوششدفترچهچک
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
under cover of frind ship بعنوان دوستی
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
perforated cover plates صفحات مشبک
perforated cover plates صفحات سوراخدار
plain concrete بتن غیرمسلح
mass concrete بتن معمولی
mass concrete بتن توده
mass concrete بتن حجیم
mass concrete مرکز جرم
lime concrete بتن اهک
nagasan concrete بتن قابل میخ کوبی
on site concrete بتن ساخته شده در کارگاه
plain concrete بتن معمولی
placing concrete بتن ریزی
plain concrete بتن بدون ارماتور
ornamental concrete بتن تزیینی
pozzolan concrete بتن پوزولان
pozzolan concrete بتن سیمان طبیعی
shock concrete بتن ضرب دیده
site concrete بتنی که در پای کار ساخته شود
spun concrete بتن تنیده
spun concrete بتن پیش تنیده
structural concrete بتن ساختمانی
structural concrete بتن سازهای
concrete drain راهآببتون
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vacuum concrete بتن مکیده
vibrated concrete بتنی که توسط ویبراتورمتراکم شده است یا بتن ویبره شده
vibrated concrete بتن لرزیده
concrete shielding حافظبتونی
shock concrete بتن ضربهای
saw dust concrete بتن خاک اره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com