Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 118 (7 milliseconds)
English	Persian
concurrent training	اموزش همزمان
Other Matches
concurrent	دریک وقت واقع شونده موافق
non concurrent	نا موافق
non concurrent	نا همراه
concurrent	تقریباگ همزمان
concurrent	نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
concurrent	اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
concurrent	چند منظوره
concurrent	همزمان
concurrent	همرو همزمان
concurrent	متقارن
concurrent validity	اعتبار همزمان
concurrent reinforcement	تقویت همزمان
concurrent programming	برنامه نویسی همزمان
concurrent processing	پردازش همزمان
concurrent operation	عملکرد همزمان
concurrent jurisdiction	رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
concurrent force	نیروی همرس
concurrent variation	تغییر همزمان
concurrent execution	اجرای همزمان
concurrent program execution	اجرای همزمان برنامه
training	تعلیم و تمرین
training	پرورش
training	تعلیم
training	ورزش کاراموزی
training	اموزش
training	کاراموزی
training	اموزش دادن
training	آموزش عملی
training gear	گردونه در سمت
training facilities	تاسیسات اموزشی
training manual	راهنمای اموزشی
training program	برنامه اموزش
training facilities	محلهای اموزشی
training distance	مسافت تمرین
reward training	اموزش با پاداش
training center	مرکز اموزش
scout training	پیشاهنگی
sensitivity training	حساسیت اموزی
teacher training	تربیت معلم
training college	دانشسرا
toilet training	اموزش اداب توالت رفتن
training aid	وسیله کمک اموزشی
training bill	برنامه اموزشی
training camp	اردوی امادگی
training circular	نشریه اموزش
training cycle	سیکل اموزشی
training cycle	مرحله اموزش
reconditioning training	اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
training publication	نشریات اموزشی
voluntary training	اموزش داوطلبانه
weight training	بدن سازی
training set	ستلباسبچهگانه
training suit	لباسورزشی
potty-training	تعلیمدادنبچهبهرفتنبهدستشوئیوکنترلادرارومدفوع
on-the-job training	آموزش ضمن خدمت
training locations	مکانهای آموزشی
to undergo training	در یک دوره آموزشی شرکت کردن
unit training	اموزش یکان
unit training	اموزش یکانی
toilet-training	از قنداق درآوردن
training publication	مدارک اموزشی
training school	اموزشگاه حرفهای
training school	کاراموزگاه
training ship	کشتی اموزشی
training table	میز ناهارخوری در اردو
training time	زمان تمرین
training track	مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
transfer of training	انتقال اموزش
armory training	اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
escape training	گریزاموزی
assertive training	جرات اموزی
deputy for training	معاونت اموزشی
circuit training	تمرین دایرهای
circuit training	انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
character training	پرورش منش
bowel training	اموزش دفع
basic training	اموزش مقدماتی
basic training	تعلیمات ابتدایی
avoidancae training	اجتناب اموزی
annual training	اموزش سالیانه
training wall	دیواره راهنما
in house training	برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
in serving training	اموزش ضمن خدمت
military training	اموزش نظامی
manual training	دوره اموزش هنرهای دستی
job training	اموزش شغلی
preservice training	کاراموزی پیش از خدمت
integrated training	اموزش توام
omission training	حذف اموزی
on the job training	اموزش ضمن کار
personnel training	اموزش کارکنان
military training	تعلیم نظامی
army training test	راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
army training program	برنامه اموزش نظامی
army training program	برنامه اموزش نیروی زمینی
rehabilitation training center	مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
advanced individual training	اموزش تکمیلی انفرادی
advanced unit training	اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
advance individual training	آموزش تکمیلی انفرادی
active duty for training	اموزش زیر پرچم
disciplinary training center	دارالتادیب
athletic training room	اطاق پزشکی- ورزشی
graphical training aids	چارت
graphical training aids	چارت اموزشی
graphic training aid	پوسترهای اموزشی
graphic training aid	چارت اموزشی
disciplinary training center	مرکز اموزش زندانیان نظامی
computer based training	تربیت مبتنی بر کامپیوتر
code training set	دستگاه اموزش مرس
sensitivity training group	گروه حساسیت اموزی
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
mobile training team	تیم اموزشی سیار
Training makes the memory absorb more.	آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
Regular training strengthens the heart and lungs.	ورزش به طور منظم قلب و ریه ها را تقویت میکند.
As part of my training, I spent a year abroad.	درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com