English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English Persian
condeitional branch انشعاب شرطی
Other Matches
branch جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch رشته ساقه
branch تقسیم
branch خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
no branch شغل بدون رسته
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
branch رشته [دانشی]
Y-branch انشعابفرعی
branch [تیرک گوتیک در طاق]
branch شاخه [دانشی]
branch شعبه زدن
branch مشتق شدن
branch منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch انشعاب
branch شاخه شاخه شدن
branch شاخه دراوردن
branch شاخه
branch بخش
branch شاخ
branch فرع
branch جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch شعبه
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch دایره قسمت
branch شعبه رشته
branch رسته
branch رشته
grid branch مدار شبکه
executive branch officer line : syn
executive branch فرماندهی
every branch of knowledge هرشاخه ازعلوم
duty branch رسته
conditional branch انشعاب شرطی
duty branch رسته خدمتی
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
connecting branch اتصال یا پیوستگی
double branch چهارراهه
root and branch ازریشه
root and branch کاملا
eco-branch شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
Special Branch سازمانپلیسبریتانیا
fruit branch شاخهمیوه
branch duct مجرایشاخهای
branch clip گوشیپزشکی
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
service branch انشعاب
root and branch اساسا
case branch انشعاب شرطی
branch switch کلید
branch depot امادگاه رستهای
branch cutter شاخه بر
branch cutter اهن دهره
branch cutout فیوز انشعاب
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch line شاخه
branch lines خط فرعی
branch circuit مدار انشعابی
branch address نشانی انشعاب
branch lines شاخه
air branch قسمت امور هوایی
olive branch شاخ زیتون
artillery branch رسته توپخانه
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
branch instruction دستورالعمل انشعاب
branch of a company شعبه شرکت
basic branch رسته اولیه
olive branch اولاد
branch office دفتر شعبه
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch pipe پنجه اگزوز
branch line خط فرعی
branch extension اتصال موازی فرعی
branch extension اتصال شنت
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
branch office شعبه
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
Remove something root and branch. چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
branch immaterial position شغل همه رستهای
branch material curriculum برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
foam branch pipe لوله کف ساز
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
branch material position شغل سازمانی
upper branch of meridian نصف النهار برین
branch return pipe لولهبرگشتشاخهای
branch supply pipe منبعشاخهای
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com