Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English
Persian
conditional race
مسابقه مشروط با ارابه
Other Matches
conditional
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
conditional
مین کننده وقوع چندین کار مشخص
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
conditional
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
conditional
معلق
conditional
مشروطه
conditional
شرطی
conditional
موکول مقید
conditional
نامعلوم
conditional
مشروط
conditional
مقید
conditional jump
جهش شرطی
conditional instruction
دستورالعمل شرطی
conditional discharge
ازادی مشروط
conditional contract
عقد معلق
conditional confession
اقرار مشروط
conditional statement
حکم شرطی
conditional breakpoint
نقطه انفصال شرطی
conditional branch
انشعاب شرطی
bi conditional operation
عمل دوشرطی
conditional operator
عملگر شرطی
conditional order
سفارش مشروط
material conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
conditional contract
عقد مشروط
conditional transfer
انتقال شرطی
conditional statement
دستور شرطی
conditional sale
بیع شرط
conditional probability
احتمال مشروط
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
race
نهر
race course
میدان مسابقه
race
سینی لغزنده
race
طبق ه
race
قوم
race
طایفه
race
نسل تبار
race
نژاد
race
مسابقه دادن بسرعت رفتن
race
دویدن
race
دوران مسیر
race
دور
race
گردش
race
مسابقه
race
ریل لغزنده
race
قاب
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
مسابقه سرعت
race
جدار
race
جوی
race
ابراهه
race
طوقه لغزنده
race
سرسره ریل
race
اسب دوانی
selling race
مسابقه فروش اسب
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
tail race
کانال هدایت اب از توربین به خارج
the black race
نژاد سیاه
race ring
رینگ و پایه مسلسل
the hu man race
نژادانسان
selling race
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
row a race
مسابقه کرجی رانی دادن
road race
دو ماراتون
relay race
دو امدادی
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
race ring
سینی دوار
race ring
طوقه سرسرهای
the hu man race
نوع بشر
the white race
نژادسفید
the human race
نوع بشر
rat race
<idiom>
رها کردن ،تنها گذاشتن
A hurdle race .
مسابقه دو با مانع
race relations
روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
race meeting
برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race
بشریت
arms race
مسابقه تسلیحاتی
to time a race
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
to run a race
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race
در اسب دوانی شرکت کردن
tide race
جذر و مد سریع اب دریا
the white race
نژادابیض
the human race
بشریت
rat race
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
head race
تنوره اسیاب
he has run his race
است
he has run his race
خودراپیموده
he has run his race
دوره
harness race
مسابقه ارابه رانی
front race
پیشتازی
race walking
مسابقه راهپیمایی
foot race
مسابقه راهپیمایی
flat race
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
figure race
مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
endurance race
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race
مسابقه استقامت
drag race
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
claiming race
مسابقه اسبهای هم قیمت
bearing race
جدار یاتاقان
race horse
اسب مسابقه
head race
کانال هذایت اب به توربین
horse race
مسابقه اسب دوانی
mill race
جوی اسیاب
nursey race
مسابقه اسبهای 2 ساله
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
obstacle race
مسابقه دو با پرش موانع
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
post race
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
produce race
مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
race card
برنامه اسب دوانی
mill race
اب اسیاب
race condition
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
hurdle race
اسب دوانی با پرش از موانع
match race
مسابقه دو بین دو نفر
master race
نژاد برتر
maiden race
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
to poach a start in race
بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
currency depreciation race
تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
to poach a start in race
نا بهنگام پیش افتادن
Slow but sure wins the race.
<proverb>
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
optional claiming race
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
Adegenerate ( decadent ) race .
نژاد فاسد
middle distance race
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
weight for age race
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
To win the match(race,contest).
مسابقه رابردن
slow and steady wins the race
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com