English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
conduction band edge لبه نوار رسانش
Other Matches
conduction band نوار رسانایی
band edge لبه نوار
valence band edge لبه نوار والانس
conduction توانایی یک ماده برای هدایت جریان
conduction هدایت
conduction رسانایی الکتریکی
conduction رسانش الکتریکی هدایت
conduction گسیل
conduction هدایت گرم
conduction رسانش
conduction انتقال
conduction بردن جریان
conduction هدایت تنظیم
conduction رهبری
conduction رسانایی
stimulus conduction رسانش محرک
conduction electron الکترون رسانش
neural conduction رسانش عصبی
metallic conduction رسانش فلز
metallic conduction رسانش فلزی
ionic conduction هدایت یونی
conduction aphasia زبان پریشی رسانشی
saltatory conduction رسانش پرشی
conduction deafness کری رسانشی
conduction electron الکترون رسانایی
conduction velocity سرعت هدایت
conduction velocity سرعت رسانش
electric conduction هدایت الکتریسیته
electrical conduction رسانش الکتریکی
ionic conduction رسانایی یونی
bone conduction رسانش استخوانی
conduction current جریان رسانایی
heat conduction هدایت حرارتی
afferent conduction هدایت اورانی
equivalent conduction رسانش هم ارز
electrolytic conduction رسانش الکترولیتی
electron conduction هدایت الکترون
steady state conduction رسانش با حالت پایا
edge پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edge تیزی
edge دوره
edge کناره
edge یال لبه
edge لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edge لبه دار کردن
inner edge لبهداخلی
edge طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edge سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edge فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edge تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge به کار می رود
edge کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
on edge <idiom> خیلی عصبی وخشمگین
on the edge of درشرف
to edge one's way [towards something] [به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
take the edge off <idiom> رنجاندن
to take the edge off سست کردن
to take the edge off کم زور کردن
have an edge on <idiom> سود بردن
on edge بی صبر
on edge مشتاق
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge کناره تیزی
edge نبش
edge : کنار
edge کم کم پیش رفتن
edge برندگی
edge لبه
edge اریب وار پیش رفتن
edge raise بلندی لبه ورق
edge pressure فشار لبه
edge sharpening دقیق کردن لبه
edge perforated با سوراخهای لبهای
edge perforated لب سوراخ
edge rope طناب کناری
edge stone سنگ نبشی
edge stone سنگ نبش
edge set فشار برروی لبههای اسکی
edge zone ناحیه لبه
edge zone اطراف لبه
edge welding جوشکاری دورهای
edge weld جوش لبهای
edge triggered با رها شدگی لبهای
edge tool الت برنده
edge stress تنش تیغه
edge notched با بریدگی لبهای
edge notched لب بریده
built up edge لبه مخصوص نصب
change of edge تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
edge-shaft میله ستون لبه
edge-moulding گچ بری لبه
edge of rug لبه و حاشیه فرش
edge finish شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
edge-roll ابزار سه ربع گرد
deckle edge لبه صاف کاغذ
double the edge لب گردانیدن
doubled edge لب گردان
edge beam تیر کناری
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
edge coated با روکش لبهای
edge connector رابط لبه
edge detection اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
on the edge of one's seat <idiom> ناآرام بودن
edge mill اسیاب غلطکی
edge fillter صافی چاکدار
I am edge . I am restive. دلم شور می زند
straight edge کشو
straight edge شمشه
tool edge پخ
top edge لبه فوقانی
trailing edge انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
trailing edge لبه پشتی
trailing edge لبه فرار
straight edge قد
straight edge لبه مستقیم
straight edge خط کش
razor edge لبه تیز
razor edge دم
razor edge تیز
razor edge پشته کوه که تیز باشد
razor edge موقعیت بحرانی
razor edge محل افتراق
reference edge لبه مرجع
edge length درازای لبه [ریاضی]
leading edge لبه راهنما
gilt edge مقدم درجه اول
gilt edge ممتاز
gilt edge لب طلایی
feather edge لبه نازک
false edge قسمت سوم عقبی تیغه سابر
outer edge لبهبیرونی
tail edge نوکلبه
upper edge لبهفوقانی
gilt edge بهترین
notched edge لبهدندانه
gripper edge کاغذ گیر ماشین چاپ
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge لبه حمله
leading edge لبه مقدم
fore edge لبهجلوییکتاب
hob edge قابگاز
mantle edge لبهپوسته
guide edge لبه راهنما
He is on edge. He is restive. آرام ندارد (ناراحت است )
beaded edge لبه برگردانده شده
knife edge تیغه در
knife edge لبه چاقو
knife edge لبه تیغ
knife-edge لبه کارد
knife-edge لبه تیز هرچیزی
knife-edge تیغه در
cutting edge تیغه برش زنی
cutting edge تیغه قطع سازی
cutting edge تیغه
cutting edge لبه برش
knife-edge لبه تیغ
knife edge لبه تیز هرچیزی
absorption edge لبه جذب
knife edge لبه کارد
knife-edge لبه چاقو
aligning edge لبه هم تراز
aligning edge لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
bleeding edge حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
bleeding edge حاشیه نقشه
betwixt edge اریب کردن
abutting edge لبه ضربه گیر
betwixt edge یخ اریب
bend on edge خم کردن لبه ها
leading edge flap لبهبرجستهباله
edge punched card کارت لب منگنه شده
leading edge model IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
bevelled edge square زاویه حاده
leading edge tube لاستیکلبهپیشتاز
plate edge planer دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
She is worried stiff . She is on edge . دلش شور می زند ( نگرانی )
trailing edge flap لبهبرجستهپشتیباله
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
edge cutter/trimmer لبه بر
bevelled edge weld جوش درز پیشانی
edge fillet weld جوش نواری دورهای
band مدار ارتباطی که سیگنال
saw band نوار اره
band محدوده فرکانس ها بین دو حد
band گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band متحد شدن
q band بند فرکانس
band متحد کردن
band نواره
band را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
band محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
x band باند- ایکس
band نوار
band اره نواری
band باندرادیو
p band باند فرکانس
k band باند فرکانس
j band باند فرکانس
band باریکه
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com