English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
connected passes pawns پیادههای رونده متصل
Other Matches
connected بسته
connected متصل
well-connected فردیکهباافرادبانفوذآشناست
to be connected بهم پیوسته [متصل] بودن
connected load بار خارجی متصل
connected load بار متصل شده
direct connected ماشینهای بهم پیوسته
connected graph گراف همبسته
connected load توان اتصال
connected measures اقدامت پیوسته
connected measures اقدامت متوازی
pawns گرو گذاشتن رهن دادن
pawns وثیقه
pawns گروگذاشتن
pawns رهن دادن
pawns گروگان وثیقه
pawns گرو
pawns پیاده شطرنج
pawns رهن
connected acyclic graph گراف همبسته نادوری
centre pawns پیادههای مرکزی شطرنج
doubled pawns پیادههای دوبله
doubled pawns پیادهای مضاعف شطرنج
hanging pawns پیادههای اویزان شطرنج
two pawns game بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
united pawns پیادههای متصل شطرنج
Is the house connected [hooked up] to the grid? آیا این خانه به برق شهر وصل است؟
united pressed pawns پیادههای رونده متصل شطرنج
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes رایج شدن
passes گذراندن
passes گذر
passes 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
passes عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passes گذشتن
passes گذر عبور
passes گذرگاه
passes راه
passes گردونه گدوک
passes پروانه
passes جواز گذرنامه
passes بلیط
passes گذراندن تصویب شدن
passes اجتناب کردن
passes پاس دادن
passes سبقت گرفتن از خطور کردن
passes عبور کردن
passes رد شدن سپری شدن
passes تصویب کردن قبول شدن
passes رخ دادن
passes قبول کردن
passes تمام شدن
passes وفات کردن
passes پاس
passes جواز
passes کلمه عبور
passes رد کردن چوب امدادی
passes تصویب شدن
passes صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes انتقال یافتن منتقل شدن
passes یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
passes عبورکردن
passes گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes معبر جنگی
passes اجازه عبور
passes مسیر کوتاه جنگی
passes گردنه
passes معبر
passes برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
death passes on all مرگ برسر همه می اید
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com