English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
connection line خط اتصال
Other Matches
connection ارتباط
connection اتصال زمین
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
y connection اتصال ستاره
v connection اتصال مثلث
y connection اتصال شلواری
connection اتصال
connection انشعاب
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection پیوستگی اتصال
connection وابستگی
connection بستگی نسبت
connection مقام
connection خویش
connection رابطه
connection پیوند
cascade connection تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
microphone connection اتصال میکروفن
connection diagram دیاگرام مداری
connection diagram دیاگرام اتصال
connection box جعبه اتصال
three phase connection اتصال سه فازه
trunk connection اتصال مشترکین از طریق ترانک
cascade connection دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود
cascade connection خروجی یکی ورودی برای دیگری است
connection fuse ماسوره اتصال دهنده
connection fuse فیوزاتصال
main connection اتصال اصلی
delta connection سیم پیچ مثلث
zigzag connection اتصال زیگزاگ
two phase connection اتصال یا مدار دو فازه
connection factor ضریب انشعاب
connection terminal پایانه اتصال
connection survey نقشه برداری منطقه ربط
connection plug دو شاخه
connection of the vaginal passages anal and افضاء
mesh connection اتصال توری
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
earth connection اتصالزمینی
electrical connection متصلکنندهالکتریکی
connection to ventilator اتصال به هواکش
solderless connection اتصال بدون لحیم
physical connection اتصال مادی
Is there a connection to Glasgow? آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
mains connection اتصالاصلی
overhead connection اتصالبالایی
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
cascade connection اتصال ابشاری
building connection انشعاب ساختمان
chimney connection دودکشمرتبطکننده
coach connection کلاجمتصل
connection point مرکزاتصال
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
connection cable کابل اتصال
ground connection اتصال زمین
taylor connection اتصال تیلور
outer connection اتصال خارجی
plug connection کنتاکت پریز
tandom connection اتصال ابشاری
plug connection اتصال دوشاخه
exhaust connection اتصال خروجی
tandem connection اتصال ابشاری
parallel connection اتصال موازی
star connection اتصال ستاره
internal connection اتصال داخلی
pipe connection اتصال لوله
electric connection اتصال الکتریکی
telephone connection اتصال تلفنی
interrupt a connection قطع شدن یک اتصال
delta connection اتصال دلتا
hardwired connection می بجای ورودی و سوکت
star connection اتصال ستارهای
haunched connection اتصال ماهیچهای
delta connection اتصال مثلث
outer connection پیوند برونی
series connection اتصال دنبالهای
series connection اتصال زنجیری
series connection اتصال سری
tandom connection اتصال دنبال هم
phonograph connection پریز مخصوص پیکاپ
air hose connection اتصالشلنگهوا
inlet pipe connection اتصال لوله ورودی
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
zig zag connection اتصال زیگزاگی
idling current connection اتصال جریان بی باری
video connection panel صفحهاتصالبهنمایشگر
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
series parallel connection اتصال سری- موازی
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
flexible hose connection رابطانعطافپذیرلوله
electrical connection panel صفحهاتصالبهبرق
idle current connection اتصال جریان بی باری
He talked in this connection (vein). دراین زمینه صحبت کرد
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
telephone test connection اتصال ازمایش تلفن
open delta connection اتصال مثلث باز
double delta connection اتصال مثلث دوبل
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
main circuit connection اتصال مدار اصلی
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
equipotential bonding conductor connection ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line by line milling فرز کردن سطری
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line spacing فاصله سطور
line to line fault تماس خطوط
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
the line صف
to come in to line موافقت کردن
to come in to line در صف امدن
down the line <idiom> درآینده
in line شمشیر در وضع حمله
mean line خط میان
along line در خط
along line در امتداد خطوط
all along the line در همه جا
all along the line درامتدادهمه خط
line up <idiom> به صف کردن
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
line by line سطر به سطر
in line همراستا
on line help کمک مستقیم
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
down the line ضربه از کنار زمین
o o line خط دیدبانی سپاه
down line بار کردن پایین خطی
on the line هواپیمای اماده پرواز
o o line خط تقسیم دیدبانی
out of line خارج از خط جبهه
old line محافظه کار
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line up <idiom> به درستی میزان کردن
on line در خط
by-line خط فرعی راه اهن
by-line خط دوم یافرعی
by line کار یاشغل اضافی وزائد
by line خط فرعی راه اهن
by line خط دوم یافرعی
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
line شعبه
line محصول
line لاین
line رشته
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
line of d. مرز
line-up ردیف ایستادن تیم
line-up به ترتیب ایستادن
line-up به خط شدن
line up ردیف ایستادن تیم
line up به ترتیب ایستادن
off line منفصل
off line قطع
off line غیر متصل
off line برون خطی
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
line of d. حد فاصل
line طرز
line ترازکردن
line اراستن
line بخط کردن
line خط دار کردن
line خط انداختن در
line : خط کشیدن
line دهنه
line جاده
line طناب سیم
line رسن
line ریسمان
line رشته بند
line ردیف
line سطر
line : خط
line استرکردن
line پوشاندن
line حدود رویه
line خط زدن
line نسب
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line لوله منفردی در سیستم سیالات
line جبهه جنگ
line سیم
line در سمت
line صفی در خط
line خط صف
line طناب خط
line خط
line up به خط شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com