Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 158 (8 milliseconds)
English	Persian
conservation of matter	بقای ماده
Other Matches
conservation	حفافت
conservation	نگاهبانی
conservation	داشت
conservation	بقاء
conservation	حفظ منابع طبیعی
conservation	نگهداری
conservation	محافظت
conservation	حراست
conservation of energy	بقای انرژی
soil conservation	حفافت خاک
energy conservation	بقاء انرژی
conservation law	اصل بقا [فیزیک]
energy conservation	بقای انرژی
momentum conservation	بقای اندازه حرکت
mass conservation	بقاء جرم
conservation programs	برنامههای حفافت منابع
conservation of momentum	بقای اندازه حرکت
conservation force	نیروی باقی
conservation law	قانون بقا
soil conservation	مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
conservation of land	حفظ اراضی
environmental conservation	حفافت محیط زیست
conservation of mass	بقای جرم
conservation-minded	سطح شیبدار
conservation [darn]	مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
conservation of charge	بقای بار الکتریکی
conservation law	قانون پایستگی [فیزیک]
law of conservation of momentum	قانون پایستگی تکانه [فیزیک]
law of conservation of energy	قانون بقای انرژی
conservation of orbital symmerty	بقای تقارن اوربیتال
law of conservation of mass	قانون بقای جرم
law of conservation of mass energy	قانون بقای جرم - انرژی
matter of course	چیز طبیعی
matter of course	چیز عادی
matter of	موجبات گله گزاری
no matter how he has done it	هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
no matter <idiom>	صرفنظر
in this matter	در این امر
it does not matter	اهمیت ندارد
it does not matter	عیب ندارد چیزی نیست
matter of course	بدیهی نتیجه منطقی
In this matter	در این بابت [قضیه]
to have no say [in that matter]	پاسخگو نبودن [در این قضیه]
I'll look into the matter.	من موضوع را دنبال خواهم کرد.
What is the matter?	موضوع چه است؟
What is the matter?	چه خبر است؟
What's the matter?	موضوع چیه؟
to go into the matter	به این مطلب رسیدگی کردن
the f.of the matter	حقیقت امر
to e. into a matter	مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
what matter?	چه اهمیت دارد
what is the matter	جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
What is the matter with you?	چته ؟
for that matter <idiom>	به همان علت
matter <idiom>	مهم بودن
matter of course <idiom>	عادت،راه عادی،قانون
That's quite another matter.	این که کاملا موضوع دیگری است.
matter	اهمیت
no matter	اهمیت ندارد
no matter	چیزی نیست
does it matter to you	ایا برای شما اهمیت دارد
matter	مهم بودن اهمیت داشتن
matter	کالا
matter	امر قضیه
matter	قالب
matter	مشکل یا مساله قابل بحث
matter	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
for that matter	از ان باب
matter	مطلب چیز
matter	امر
i a with you on that matter	من در ان موضوع با شماموافق هستم
in this matter	در این باب
in this matter	دراین امر
matter	ماده
matter	جسم
matter	ذات
matter	موضوع
matter	ماهیت جوهر
What is the matter with you ? what ails you?	شما را چه می شود
matter-of-fact <idiom>	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
matter of fact <idiom>	چیزی واقعا درست باشه
A matter of expediency .	یک امر مصلحتی
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
matter of fact	بطور واقعی
Does it matter if I dont come ?	اشکالی دارد اگرنیایم ؟
When wI'll the matter come up for discussion ?	موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
root of the matter	اصل مطلب
the point [of the matter]	اصل مطلب
to suggest it is appropriate to do so [matter]	پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
printed matter	مطبوعات
to regard something as a matter of course	چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
matter-of-fact	حقیقت امر
subject matter	مطلب موضوع
subject matter	موضوع اصلی
matter-of-fact	بطور واقعی
The fact of the matter is. . . . . . .	حقیقت امر اینست که ...
interstellar matter	ماده بین- ستارهای
fluoresent matter	ماده فلوئورسان
post matter	چیزهای پستی
post matter	محمولات پستی
printed matter	اوراق چاپی
matter of fact	حقیقت امر
tellurian matter	ماده زمینی
that is a matter of habit	موضوع عادت است
that is a matter of habit	کار عادت است
coloring matter	ماده رنگ
printed matter	مواد چاپی
the matter in hand	موضوع مورد بحث
matter wave	موج مادی
matter on hand	مانحن فیه
i had no voice in that matter	من دران قضیه رایی نداشتم
grey matter	بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
gray matter	ماده خاکستری
matter and form	جوهر و عرض
matter in hand	موضوع مورد بحث
gray matter	ماده خاکستری بافت عصبی مغز
gospel of matter	انجیل متی
front matter	پیش گفتار
front matter	مقدمه
matter of couurse	چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
matter on hand	موضوع بحث
the matter is perplexed	مطلب پیچیده است
the matter is perplexed	موضوع درهم است
coloring matter	رنگ
as a matter of fact	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
white matter	ماده سفید
to inquire into a matter	کردن
We must inquire into this matter.	درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
to inquire into a matter	مطلبی را باز جویی
bituminous matter	ماده قیری
It doesnt matter. it is nothing.	چیزی نیست ( عیب ندارد )
the matter was kept private	مطلب را پوشیده نگاه داشتند
anti matter	ضد ماده
The crux of the matter . The quintessence.	جان کلام ( مطلب )
I had no opportunity to discuss the matter .	فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
It is no easy matter . Its quite a job.	کار سهل وساده ای نیست
I have a free hand in this matter.	دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
Please reply as a matter of urgency.	لطفا فوری پاسخ دهید.
to make inquires into a matter	در امری تحقیقات بعمل اوردن
matter of mutual interest	موضوع دارای سود دوجانبه
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself]	این مطلب بخودی خود
The judge will have the final say on the matter.	قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
to make inquires into a matter	چیز ی را باز جویی
to make inquires into a matter	کردن
To follow up (trace) a matter (case).	موضوعی را دنبال کردن
The matter assumed significant proportions.	دامنه کار با لاگرفت
to bring the matter before a court [the judge]	دعوایی را در حضور قاضی آوردن
To raise a question . To bring up a matter .	موضوعی رامطرح کردن
To bring a matter to successful issue .	کاری را به نتیجه رساندن
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb>	گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
We shall look into the matter in due ( good ) time .	درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter.	پای این کار باید محکم بایستی
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb>	بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
As a matter of the fact. in fact . in point of fact.	درحقیقت
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com