English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
console type writer ماشین تحریر میز فرمان
Other Matches
type writer ماشین تحریر
type writer ماشین تحرر
type writer حرف نگار
console کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
operator console پیشانه متصدی
control console پیشانه کنترل
control console کنسول کنترل
display console پیشانه نمایشگر
display console کنسول نمایش
master console پیشخوان اصلی
systems console پیشانه سیستم ها
duplex console پیشانه مضاعف
systems console میزفرمان سیستم ها
centre console میزفرمانمرکزی
console table میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
console operator اپراتور کنسول
key-console [تیر یک طرف بسته شده]
To comfort (console) someone. از کسی دلجویی کردن
operator console کنسول اپراتور
sound console پایه صدا
score-console صفحهنمایشامتیاز
producer console کنسولتولید
organ console قسمتهایکنسول
information console کنسولاطلاعاتی
console printer چاپگر کنسول
operator console پیشانه اپراتور
computer control console panel control
vacuum system console کاهشدهندهسیستمخلاء
writer راقم نگارنده
writer مولف
writer نویسنده
writer مصنف
writer نگارنده
technical writer نویسنده فنی
the present writer نویسنده
the present writer مولف
gather writer تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
the present writer این بنده این جانب
writer to the signet مشاور حقوقی اسکاتلندی
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
sign writer لوحه نویس
report writer نویسنده گزارش
report writer گزارش نویسی
news writer خبرنگار
sign writer تابلو نویس
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
letter writer کاغذ نویس
letter writer نامه نویس
letter writer نامه نگاری
letter writer کتاب
ink writer در تلگراف مرکب نویس
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
writer's cramp دست گرفتگی
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
band street writer یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
type نمونه
type وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
type تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
type متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
type سنخ تیپ
type تیره
type مدل
type باسمه ماشین تحریر
type ساختمان
type متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
type رقم
type نوع خون را معلوم کردن
type of use نمونه کاربرد
type قسم
type قبیل
type نوع
type گونه الگو
type حروف چاپی حروف چاپ
type کلیشه
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
type با ماشین تحریر نوشتن
he is not of that type جنم انراندارد
type نوع خون
type فرمان TYPE
type سنخ
to page up type حروف چیده را صفخه بندی کردن
Type cable میکرون
Type cable دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
to type in quadruplicate چهارنسخه ماشین کردن
type ahead ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
type bar میله ماشین تحریر
type bar تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
Type cable دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
thinking type سنخ اندیشه ورز
theoretical type سنخ نظری
p type semiconductor نیمه هادی نوع "پی "
personality type سنخ شخصیت
pyknic type سنخ فربه تن
reactive type سنخ واکنشی
schizophrenic type سنخ اسکیزوفرنیایی
enumerated type فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
social type سنخ اجتماعی
soil type تیپ خاک
soil type نوع خاک
raised type حروف برجسته برای
t type aerial آنتن
oscillating type مین از نوع ارتعاشی یالرزشی
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
type setter حروف چین
type size اندازه حروف
type size اندازه فونت
type style سبک فونت
type table نوع جدول سازمان
type table نوع جدول تیر
type tests ازمایشهای نوعی
type two error خطای نوع دوم
type write ماشین کردن
type write با ماشین تحریر نوشتن
type write ماشین نویسی کردن
type of fuel نوعسوخت
viscous type سنخ ستبرتن
visual type سنخ دیداری
we have a seedless type too یک رقم بی هسته هم داریم
wrap around type گونه نوشتار محیطی
touch-type نگارش با روش پرماسی
type s conditioning شرطی شدن نوع اس
type one error خطای نوع اول در ازمون فرضها
type of duty نوع کار
type command فرماندهی ناو گروه
type command نوع یکان ناو گروه
type face نوع چرخش یکان
type face نوع ارایش یکان
type face طرح حروف
type font خانواده حروف
type front نوعی روش تایپ کردن نامه ها
type front ماشین تایپ به جلو
type genus جنس یاگونه
type genus نوع مشخص
type i error خطای نوع اول
type ii error خطای نوع دوم
type load نوع بار مهمات
type load نوع مهمات هواپیما
type metal فلز حروف ریزی
type metal فلز چاپ
view type نوع نما
ordinal type نوع معمولی
drop out type دخشههای متضاد
athletic type سنخ پهلوانی
type r conditioning شرطی شدن نوع ار
condensed type چاپ فشرده
installation type نوع یکان
installation type نوع قسمت
introversive type سنخ درون گرا
intuitive type سنخ شهودی
auditory type سنخ شنیداری
acoustic type سنخ شنیداری
channel type کانال تایپ
criminal type سنخ بزهکار
D type connector اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
dysplastic type سنخ بی قواره
ectomorphic type سنخ کشیده تن
elite type یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
display type نوع نمایش
expanded type نوع گسترده
feeling type سنخ احساسی
dead type حروف پخشی
field type نوع رزمی
dead type حروف پخش کردن
data type نوع داده ها
condensed type نوع فشرده
type setting حروف چینی
blood type گروه خون
objective type سنخ عینی
books of this type این نوع کتابها
body type فونت متن
blood type تعیین کردن
body type سنخ بدنی
field type از نوع جنگی
blood type گروه خونی
kinesthetic type سنخ جنبشی
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
mission type حاوی ماموریت
mission type متضمن ماموریت
n type material ماده نوع "ان "N
dial-type display نمایشصفحهاعداد
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
business type operation عملیات کامپیوتری
freezer [chest-type] فریزر صندوقی [غذا و آشپزخانه]
asthenic body type سنخ باریک تن
metal type tube لامپ فلزی
pusher type furnace کوره پیش بر
cam type regulation تنظیم بادامکی
ball type turntable فرمان نوع ساچمهای
bold faced type حروف سیاه برجسته
type of high cloud شکلابرقسمتبالایی
type of middle cloud شکالابرقسمتمیانی
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
type of air mass شکلتودهایهوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com