English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
English Persian
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
Other Matches
constable افسر ارتش
constable پلیس
constable ضابط
constable پاسبان
France آناتول فرانس
to set off for France رهسپار شدن به فرانسه
police constable پلیسباپائینتریندرجه
Chief Constable فرماندهپلیس
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
to out run the constable بیش از درامد خرج کردن
it borders on france در سر حد مرز فرانسه واقع است
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com