Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
constant factors	عوامل ثابت
Other Matches
factors	کارگزار
factors	حق العمل کار
factors	ده بار
factors	در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factors	ثیر قرار میدهد
factors	هر عدد در ضرب که عملوند است
factors	چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
m factors	عوامل ام
m factors	عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
factors	عامل ضرب ضریب
factors	نماینده
factors	ضریب
factors	عامل مشترک
factors	سازنده فاکتور
factors	عامل
factors	فاعل
factors	حق العمل کار نماینده
factors	سازه
factors	وسیله
factors	وکیل
factors	فاکتور
variable factors	عوامل متغیر
variable factors	عوامل قابل تغییر تولید
complementary factors	عوامل مکمل
competitive factors	عوامل محرک رقابت
unpredictable factors	عوامل غیر قابل پیش بینی
aggravating factors	کیفیات مشدده
balancing factors	عوامل جبرانی
allocative factors	عوامل تخصیصی
adverse factors	شرایط نامساعد
adverse factors	عوامل نامساعد
aerodynamic factors	عوامل ایرودینامیکی
factors of production	عوامل تولید
production factors	عوامل تولید
retarding factors	عوامل کند کننده
releasing factors	عاملهای راه انداز
distribution factors	ضرایب توزیع
demand factors	پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand factors	عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors	عوامل تقاضا
group factors	عاملهای گروهی
growth factors	عوامل رشد
institutional factors	عوامل نهادی
demand factors	جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
mitigating factors	کیفیات مخففه
motivational factors	عوامل محرکه
psychological factors	عوامل روانی
computation of replacement factors	محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
human factors engineering	مهندسی عوامل انسانی
constant	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant	وفادار
constant	دائمی
constant	ثابت
constant	مقدار ثابت
constant	عدد ثابت
constant	پایا
constant	همیشگی
constant	مداوم
constant	ثابت دایمی
constant	باثبات استوار
constant	فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant	ثابت قدم
constant	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant	آنچه تغییر نمیکند
constant	پایدار
constant	دادهای که مقدارش ثابت است
constant	فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant	کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
figurative constant	ثابت تلویحی
madelung constant	ثابت مادلونگ
magnetic constant	پرمئابیلیته ی در خلاء
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
physical constant	ثابتهای فیزیکی
screening constant	ثابت پوشش
gravitational constant	ثابت گرانش
gas constant	ثابت گاز
lattice constant	ثابت شبکه
inertia constant	ثابت اینرسی
instability constant	ثابت ناپایداری
hubble constant	ثابت هابل
formation constant	ثابت تشکیل
gas constant	ثابت گازها
gravitational constant	ثابت جاذبه
force constant	ثابت نیرو
ionization constant	ثابت یون
multiplying constant	مضرب ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
time constant	ثابت زمانی
velocity constant	ثابت سرعت
velocity constant	ضریب سرعت
weiss constant	ثابت وایس
A constant guest is never welcome . <proverb>	به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
Napier's constant	عدد نپر [ریاضی]
Napier's constant	عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
stefan's constant	ثابت استفان
stability constant	ثابت پایداری
numeric constant	ثابت عددی
overall formation constant	ثابت تشکیل کلی
planck's constant	ثابت پلانک
planck's constant	کوانتوم کنش
propagation constant	ثابت انتشار
proportionality constant	ثابت تناسب
rate constant	ثابت سرعت
real constant	ثابت حقیقی
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
shielding constant	ثابت حفافتی
solar constant	ثابت خورشیدی
spring constant	ضریب فنریت
field constant	ثابت میدان
constant current	جریان دائم
constant current	شدت ثابت
constant cost	هزینه ثابت معادل cost fixed
constant cost	قیمت ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
constant speed	سرعت ثابت
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
constant return	بازده ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
constant of the cone	زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
frequency constant	ثابت فرکانس
constant error	خطای ثابت
constant power	توان ثابت
constant power	توان دائمی
constant voltage	فشار الکتریکی ثابت
curie constant	ثابت کوری
declination constant	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
attenuation constant	ثابت تضعیف
dissociation constant	ثابت تفکیک
decay constant	ثابت تباهی
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
coupling constant	ثابت جفت شدن
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
absorption constant	ضریب جذب
electric constant	ثابت الکتریکی
disintegration constant	ثابت تلاشی
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
calibration constant	ثابت درجه بندی
cosmological constant	ثابت کیهان شناختی
equilibrium constant	ثابت تعادل
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
constant amperage regulation	تنظیم با امپر ثابت
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
thermodynamic equilibruim constant	ثابت تعادل ترمودینامیکی
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
constant current motor	موتور با امپر ثابت
constant current generator	مولد با امپر ثابت
stepwise formation constant	ثابت تشکیل مرحلهای
capacitive time constant	ثابت زمانی فرفیت
to be exposed to a constant stream of something	در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
constant current regulator	تنظیم با امپر ثابت
A steadfast (constant) friend.	دوست ثابت وپابر جا
constant cost industry	صنعت هزینههای ثابت
universal gas constant	ثابت گازها
near-constant state of flux	تغییر همیشگی
constant current charge	شارژ با جریان ثابت
constant current distribution	توزیع با شدت ثابت
constant velocity joint	تویی چرخ
constant helm plan	نقشه زیگزاگ
constant speed unit	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
constant stimulus method	روش محرک ثابت
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
low time constant	ثابت زمانی کوچک
law of constant proportions	قانون نسبتهای ثابت
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
constant voltage charge	شارژ با ولتاژ ثابت
input time constant	ثابت زمانی اولیه
inductive time constant	ثابت زمانی القا
image transfer constant	ثابت انتقال تصویر
image phase constant	ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
gas law constant	قانون ثابت گازها
constant current transformer	مبدل با شدت ثابت
constant speed regulation	تنظیم با سرعت ثابت
constant speed propeller	ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
constant speed motor	موتور با سرعت ثابت
relative dielectric constant	ثابت دی الکتریک نسبی
reaction rate of constant	ثابت سرعت واکنش
constant potential distribution	توزیع با ولت ثابت
constant potential generator	مولد با ولت ثابت
constant potential rectifier	یکسو کننده با ولت ثابت
constant potential regulator	ولتپای
polaron coupling constant	ثابت جفت شدن پولارونها
constant voltage regulator	ولتپای
floating point constant	ثابت ممیز شناور
constant speed drive	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس
constant pressure combustion	احتراق در فشار ثابت
constant potential transformer	مبدل با ولت ثابت
Constant dripping wear away the stone . <proverb>	قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
law of constant heat sumation	قانون ثابت بودن جمع گرماها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com