Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English
Persian
consular corps
هیات کنسولی
Other Matches
consular
کنسولی
consular
منسوب به کنسول
consular agent
قائم مقام کنسول
consular agent
کنسول
consular agent
نماینده کنسولی
consular convention
عهد نامه کنسولی
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
consular invoice
برگه فروش با مهر کنسول گری
consular agent
نایب کنسول
consular representation
نمایندگی کنسولی
consular officer
مامور کنسولی
consular invoice
سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
consular invoice
صورتحساب با مهرکنسول گری
consular fee
کارمزد کنسولی
consular district
منطقه عمل کنسول
corps a corps
تماس بدنی
corps
هیئت
corps
سپاه
corps
جسد
corps
لشگر
corps
م عده لشکر
corps
دسته
corps
گروه
corps
هیات
corps artillery
توپخانه همراه سپاه
corps artillery
توپخانه سپاه
corps commander
فرمانده سپاه
corps diplomatique
هئیت نمایندگان سیاسی
press corps
گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
Peace Corps
سپاه صلح
volunteer corps
سپاه داوطلب
veterinary corps
رسته دامپزشکی
spirit de corps
روح یگانگی و اتحاد
spirit de corps
غرور نظامی
spirit de corps
حمیت قسمتی
spirit de corps
روحیه قسمتی
signal corps
قسمت مخابرات
signal corps
رسته مخابرات
espirit de corps
روحیه گروهی
corps troops
یکانهای سپاه
corps de logis
[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
esprit de corps
روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
esprit de corps
روحیه قسمتی
esprit de corps
حمیت قسمتی
esprit de corps
غرور نظامی روح یگانگی
esprit de corps
روح گروهی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army corps
سپاههای ارتش
army corps
سپاههای نیروی زمینی
esprit de corps
روح رفاقت
diplomatic corps
هیات سیاسی
diplomatic corps
هیات دیپلماتیک
diplomatic corps
هیات نمایندگان سیاسی
artillery corps
رسته توپخانه
artillery corps
قسمت توپخانه
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
women's army corps
ارتش زنان
women's army corps
قسمت زنان ارتش
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
adjutant general corps casual
منتصب به اجودانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com