Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
contact field technician
کارمند فنی
Other Matches
technician
افزارمند
technician
تعمیرکار
technician
تکنیسین
technician
مهندسیار
technician
هنرکار
technician
کاردان
technician
فوق دیپلمه فنی تکنسین
technician
متخصص تکنیسین
technician
ذیفن کارشناس فنی
technician
اهل فن کاردان
technician
متخصص فنی
technician
شگردگر
technician
شخص متخصص در امور صفتی
lighting technician
تکنسینروشنایی
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
communication technician
تکنیسین مخابرات
sound technician
تکنسین صدا
camera control technician
متخصصفنیکنترلدوربین
video switcher technician
تکنسینتعویضنمایشگر
customer service technician
تکنسین سرویس مشتری
contact
اتصال
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
to be in contact
تماس داشتن
contact
تماس یافتن تماسی
contact
کنتاکت
contact
برخورد
contact
محل اتصال تماس گرفتن
contact
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Where can I contact Mr …. ?
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
اتصال الکتریکی برخورد
contact
فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contact
تماس
contact sweeping
روبیدن ضربتی
contact rail
ریل کنتاکت
impluse contact
کنتاکت ضربهای
impluse contact
کنتاکت ایمپولز
collector contact
اتصال کلکتور
collective contact
کنتاکت جامع
contact ratio
نسبت تماس
contact rectifier
یکسوکننده مجاورتی
contact surface
سطح تماس
contact sweeping
روبیدن مکانیکی
dry contact
اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
delayed contact
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
breake contact
کنتاکت ساکن
breaker contact
پلاتین
electric contact
کنتاکت الکتریکی
contact with the net
خطای تماس با تور والیبال
area contact
سطح تماس
ignition by contact
احتراق تماسی
contact report
گزارش اخذ تماس
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact sports
ورزشهای برخوردی
contact resistance
مقدار مقاومت کنتاکت
change over contact
کنتاکت تغییر دهنده
contact series
اتصال سری
contact sparking
جرقه کنتاکت
angle of contact
زاویه تماس
carbon contact
کنتاکت کربنی
contact pressure
فشار تماس
contact patrol
گشتی تماس
contact party
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
contact party
گروه تماس
contact pair
زوج اتصال
contact mine
مین ضربتی
contact mine
مین مکانیکی
contact mine
مین مجاورتی
contact mine
مین اصطکاکی
contact patrol
گشتی اخذتماس
contact piece
پلاتین
contact piece
کنتاکت
contact pressure
فشار تماسی
contact potential
فشار الکتریکی تماسی
contact potential
ولتاژ تماسی
contact points
نوکهای کنتاکت
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
contact point
قطب تماس
contact plug
دوشاخه برق
contact plug
فیش اتصال
contact microphone
میکروفون کنتاکتی
contact lost
هدف گم شد
contact lost
هدف ازمیدان تعقیب خارج شد
contact behavior
رفتار تماس جویانه
contact bar
الکترود جوشکاری
contact backlash
دنده کور تماس
contact area
سطح تماس
contact area
منطقه اخذتماس
contact area
منطقه تماس
contact breaker
کلید قطع کننده
contact angle
زاویه تماس
contact breaker
افتومات
contact detector
اشکارساز کنتاکتی
contact diameter
قطر تماس
contact lost
تماس قطع شد
contact line
خط تماس
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
contact print
چاپ خشک
contact fire
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact fire
انفجار در اثر تماس
contact electricity
فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
contact drop
افت کنتاکتی
contact print
چاپ به طریقه تماس
intermediate contact
کنتاکت میانی
To be in touch ( contact) with someone.
با کسی درتماس بودن
to break contact
جریان راگسستن
switch contact
کنتاکت اتصال
spring contact
کنتاکت فنری
sliding contact
کنتاکت لغزشی
contact lens
عدسی مماس
sliding contact
کنتاکت لغزان
side contact
شاخک لامپ
self cleaning contact
کنتاکت خودشوی
roller contact
کنتاکت غلتکی
relay contact
کنتاکت رله
protective contact
کنتاکت محافظ
point of contact
نقطه تماس
point contact
کنتاکت نقطهای
to bring into contact
تماس دادن
to bring into contact
پیوستن
negative contact
اتصالنگاتیو
contact printer
اتصالچاپگر
contact lever
اهرم اتصال
contact lenses
عدسی بساو
contact lenses
عدسی مماس
contact lenses
لنز چشم
contact lens
عدسی بساو
contact lens
لنز چشم
zone of contact
محل برخورد
zone of contact
ناحیه تماس
wiping contact
کنتاکت لغزان
to make contact
پیوستن
to make contact
اتصال دادن
point contact
تماس نقطهای
plug contact
کنتاکت دوشاخه
interrupter contact
کنتاکت پلاتین
movement to contact
حرکت به تماس
movement to contact
حرکت به اخذ تماس
mercurial contact
کنتاکت جیوهای
positive contact
اتصالبارمثبت
main contact
کنتاکت اصلی
interrupter contact
کنتاکت قطع
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
line of contact
خط تماس
to break contact
اتصال راقطع کردن
multi contact
چند قطبی
multiple contact
دسته کنتاکت
intermediate contact
کنتاکت واسطه
pin contact
اتصال سنجاقی
normally open contact
اتصال معمولا باز
multiple contact
کنتاکت دستهای
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
contact flange
فلانژ تماس
contact voltage regulator
نافم ولتاژ با کنتاکت
contact potential difference
اختلاف پتانسیل مجاورتی
angular contact bearing
یاطاقان زاویه دار
contact potential barrier
پشته پتانسیل مجاورتی
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
hot-shoe contact
نفطهاتصالفلاش
metallic contact grid
میخمتصلفلزی
If there is a reason for complaint, please contact ...
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
To establish( make) contact.
تماس دایر ( برقرار ) کردن
wire contact distributor
دلکوی تماسی
contact ion engine
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
hard contact printing
چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
double contact lamp
لامپ با اتصال مضاعف
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
multi contact plug
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
brush contact loss
افت زغال
single contact switch
کلید یک قطبی
single contact lamp
لامپ تک کنتاکتی
multiple contact switch
کلید پلهای
point contact rectifier
یکسو کننده نقطهای
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
contact electromotive force
نیروی برق رانی مجاورتی
welded contact rectifier
یکسو کننده نقطهای جوش شده
equivalent circuit of a contact rectifie
مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
zero field
بی حوزه
field
شاخه
[دانشی]
field
رشته
[دانشی]
zero field
میدان صفر
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
zero field
بی میدان
field name
نام فیلد
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
right field
سمتراستزمین
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
to take the field
جنگ اغازکردن
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field
مشابه 4036
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
میدانه
field
حوزه
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
زمین بازی
field
فرودگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com