Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
Other Matches
contingency
تصافی
contingency
چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingency
احتمال وقوع
contingency
محتمل الوقوع
contingency
احتمال
contingency
وابستگی
contingency
احتیاطی
contingency
احتمالی
contingency
اتفاقی
contingency
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency fund
وجوه احتیاطی
intermediate contingency
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
contingency table
جدول وابستگی
contingency plan
طرح احتمالی
contingency plan
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
contingency plan
طرح عملیات احتمالی
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
contingency coefficient
ضریب وابستگی
contingency insurance
بیمه احتیاطی
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
option
حق باشگاه در تمدید قرارداد
option
خیار
option
خیارات
option
حق انتخاب
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option
عملی که انتخاب میشود
zero option
پیشنهادیکهدرآنیکطرفتنهادرصورتیسلاحهایهستهایراازبینخواهدبردکهطرفدیگرنیزچنینکند
option
اختیار معامله
option
اختیار خریدیا فروش
co option
پذیرفتن بعنوان همکار
option
شق انتخاب شده
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
option
اختیار
option
انتخاب
option
خصیصه اختیاری
option
ازادی
option
افهار میل
option
گزینه
option
ترجیح
seller's option
option
seller's option
انتخاب فروشنده
option dealing
سفته بازی روی ترقی سهام
call option
خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
call option
خرید به شرط خیار
seller's option
اختیار فروشنده
default option
انتخاب قرار دادی
duble option
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
option of condition
خیار شرط
option of conditions
خیار شرط
option of defect
خیار عیب
option of fraud
خیار تدلیس
option of inspection
خیار رویت
option of loss
خیار غبن
option of trickery
خیار تدلیس
option of animals
خیار حیوان
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
option dealing
معاملات اختیاری
put option
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
expire of option
انقضاء خیار
option of deception
خیار غبن
expire of option
انقضاء مدت خیار
local option
اختیار تعیین محل معینی
local option
اختیار تعیین چیزی درمحل
lock option
اختیار کاربرد قفل
make option
جعل خیار
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
play out one's option
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
to make one's option
اختیار کردن
triple option
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
soft option
انتخابآسانترینراه
As I see . In my view ( option) .
به نظرمن ( درنظرمن )
option of unfulfilled conditions
خیار تخلف شرط
seller's option to duble
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
seller's option to duble
از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
option of incorrect description
خیار تخلف وصف
option of meeting place
خیار مجلس
buyer's option to duble
مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
buyer's option to duble
خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
option of delayed payment of the price
خیار تاخیر ثمن
option of sales unfulfilled in part
خیار تبعض صفقه
option of contract invalid in part
خیار تبعیض صفقه
program
برنامه دستور
program
دستور کار
program id
شناسنامه برنامه
program
برنامه دارکردن
program
دستور
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
برنامه
program
برنامه ریزی کردن
program
برنامه نوشتن
program
برنامه دادن برنامه ریختن
program
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
نقشه
program
برنامه تهیه کردن
program
روش کار پروگرام
program interrupt
قطع برنامه
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program interrupt
وقفه برنامه
program of instruction
برنامه تدریس
program of targets
برنامه هدفها
program of instruction
برنامه اموزش
program module
واحد برنامه
program library
کتابخانه برنامه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program library
کتابخانه برنامه ها
program listing
سیاهه برنامه
program maintenance
نگهداشت برنامه
program maintenance
نگهداری برنامه
program manager
مدیر برنامه ها
program language
زبان برنامه
program manager
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program language
زبان برنامه نویسی
program generator
برنامه ساز
program debugging
اشکال زدایی برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
program counter
شمارنده برنامه
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program cost
هزینه برنامه
program correctness
تصحیح برنامه
program coding
کدگذاری برنامه
program checkout
وارسی برنامه
program chaining
اتصال برنامه
program documentation
مستند سازی برنامه
program execution
اجرای برنامه
program generator
تولیدکننده برنامه
program generator
مولد برنامه
program generator
برنامه زا
program flowchart
نمودارگردشی برنامه
program flowchart
نمودارگردش کار برنامه
program budget
بودجه برنامهای
program listing
لیست برنامه
program flowchart
روند نمای برنامه
program flow
روند برنامه
program flow
گردش برنامه
program file
فایل برنامه
program cards
کارتهای برنامه
program of targets
برنامه اماجها
test program
برنامه ازماینده
service program
برنامه خدماتی
troop program
برنامه تامین عدههای نظامی
tutorial program
برنامه خوداموز
utilitu program
برنامه کمکی
utility program
برنامه سودمند
utility program
برنامه مفید
utility program
برنامه کاربردی
user program
برنامه کاربر
user program
برنامه استفاده کننده
vhsic program
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
weight program
تمرین وزنه برداری
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
program selector
انتخابگربرنامه
auxiliary program
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
source program
برنامه منبع
source program
برنامه مبداء
target program
برنامه هدف
target program
برنامه مقصود
systems program
برنامه سیستم
training program
برنامه اموزش
transient program
برنامه گذرا
system program
برنامه سیستم
supervisory program
برنامه نافر
stored program
برنامه ذخیره شده
stored program
برنامه انباشته
stored program
بابرنامه انباشته
star program
بدون خطا اجرا شود
star program
برنامه کامل
spreadsheet program
برنامه صفحه گسترده
troop program
برنامه تشکیل یکانها
security program
برنامه حفافتی
scatter program
نمودار پراکنده
program step
گام برنامه
program stack
پشته برنامه
support program
برنامه پشتیبانی
program specification
مشخصه برنامه
program specification
خصیصه برنامه
program segment
قطعه برنامه
program section
بخش تهیه برنامه ها
program section
بخش برنامه ها
program schema
الگوی برنامه
program run
رانش برنامه
program relocation
جابجایی برنامه
program proving
اثبات برنامه
program product
فراورده برنامه
program product
محصول برنامه
program priority
اولویت برنامه
program package
بسته برنامه
program stop
توقف برنامه
program storage
انباره برنامه
program structure
ساخت برنامه
reusable program
برنامه قابل استفاده مجدد
resident program
برنامه مقیم
report program
برنامه گزارش
relocatable program
برنامه جابجاپذیر
reentrant program
برنامه بازگذشتی
reentrable program
برنامه قابل بازگذشت
program line
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
proprietary program
برنامه اختصاصی
program verification
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com