English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
Other Matches
on the stocks در دست ساختمان
on the stocks د رشرف تهیه
stocks انبارها
stocks مواد ذخیره
growth stocks سهام پر سود
bullish stocks سهام رو به ترقی
obligated stocks کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
common stocks سهام عادی
contingency عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency وابستگی
contingency احتیاطی
contingency محتمل الوقوع
contingency تصافی
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingency احتمالی
contingency احتمال
contingency احتمال وقوع
contingency اتفاقی
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
contingency insurance بیمه احتیاطی
contingency plan طرح عملیات احتمالی
contingency plan طرح احتمالی
contingency fund وجوه احتیاطی
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
contingency table جدول وابستگی
contingency coefficient ضریب وابستگی
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
contingency option program برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
self support استقلال مالی
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
support r حامی
support r نگهدار
self support حمایت از خود
right of support حرمت ملک
in support of در پشتیبانی
in support of در پشتیبانی از
l support نگهداشتن بصورت زاویه
self support اتکاء بخود تکفل مخارج خود
support پشتگرمی
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
support r پشتیبان
support پشتیبانی
support حمایت
support پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
support نگهداری کردن
support نگهدارنده
support تکیه گاه تصدیق کردن
support پشتیبان
support مقر
support پشتیبانی کردن
support کمک
support تکیه گاه
support حمایت کردن
support تایید کردن
support تحمل کردن
support متکفل بودن
support نگاهداری
support تقویت تایید
support پشتیبان زیر برد زیر بری
support تقویت
support تکفل کردن
support حق مالکیت
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
support تایید کردن نگهداری
support کمک کردن یا کمک به اجرا
support تکیه گاه پایه
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
support پایه
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
support a family متکفل مخارج خانوادهای بودن
simple support تکیه گاه ساده
solid support تکیه گاه جامد
support command یکان پشتیبانی
supply support پشتیبانی تدارکات
support command فرماندهی پشتیبانی
supply support پشتیبانی اماد
support brigade تیپ پشتیبانی
support bearing تکیه گاه
support clamp تیر یک طرف گیردار
service support پشتیبانی خدمات
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
price support حمایت قیمتی
movable support تکیه گاه قابل انتقال
price support تایید قیمت
price support حمایت قیمت
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
restraining support تکیه گاه گیردار
point of support تکیه گاه
point of support نقطه اتکا
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
naval support پشتیبانی دریایی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
movable support تکیه گاه متحرک
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
support conditions شرایط تکیه گاهی
adjustable support پایه متحرک
barrier support نگهدارندهمانع
basket support پشتیبانسبد
card support حافظورق
filament support محافظافروز
flex support حافظسیمروکشدار
forearm support شونهگیر
net support پشتیبانتور
paper support پشتیبان
paper support ورقه
rackboard support پشتیبانمکانبر
sphere support حافظگوی
support bracket قلابمحافظ
support leg پایهکمکی
income support پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
to demonstrate in support of something بطرفداری از چیزی تظاهرات کردن
to give support to تاب اوردن
to give support to تحمل کردن
to give support to نگاهداری کردن
support library کتابخانه پشتیبان
support movement تغییر مکان تکیه گاه
support point نقطه امن
support pression فشار تکیه گاه
support price قیمت حمایتی
support program برنامه پشتیبانی
support programs برنامههای پشتیبانی
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
support roller بلبرینگ
support roller تکیه گاه
support roller رینگ وطوقه دوار
support structure ساختارپشتیانیکننده
swan support بالانس قو
tactical support پشتیبانی رزمی
technical support پشتیبانی فنی
to give support to نگاه داشتن
maintenance support پشتیبانی نگهداری
arbor support یاطاقان بیرونی
emotional support حمایت عاطفی
fire support پشتیبانی اتش
air support پشتیبانی هوایی
combat support پشتیبانی رزمی
bearing support تکیه گاه متحمل بار
close support پشتیبانی نزدیک
electrode support پایه الکترد
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
ankle support مچ بند
direct support تکیه گاه بی واسطه
direct support پشتیبانی مستقیم
direct support کمک مستقیم
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
area support پشتیبانی منطقه
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
afloat support پشتیبانی
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
cable support بست کابل
hinged support تکیه گاه مفصلی
indirect support تکیه گاه بی واسطه
intraservice support پشتیبانیهای قسمتها ازهمدیگر
lateral support تکیه گاه جانبی
lateral support تکیه گاه کناری
logistic support پشتیبانی لجستیکی
general support یکان پشتیبانی عمومی
general support پشتیبانی عمومی
general support ماموریت عمل کلی
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed support بردگاه گیردار
free support تکیه گاه ازاد
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
close air support پشتیبانی هوایی نزدیک
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
life support system سیستممحافظزندگی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
lower support screw پیچحافظپایینی
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
elastic support bandage باندارتجاعی
emergency support vessel کشتیپشتیبانیفوری
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
support [nourish, feed] غذا دادن
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
air distant support پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
support [nourish, feed] تغذیه کردن
life-support system وسیلهکمکیزندگی
life-support machine ماشینمخصوصافرادعلیلوضعیف
upper support screw پیچحافظبالایی
tripod tail support حافظسهپایه
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
support leg crank محورپایهکمکی
support [nourish, feed] خوراک دادن
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
fire support coordination تطبیق اتش
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
fire support coordinator تطبیق دهنده اتشها
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
fire support element عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
fire support group ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fire support station نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com