English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
Other Matches
contingent سهم یک منطقه یا یک شهر در دادن بیگار و سرباز
contingent موکول یا موقوف به
contingent مشروط
contingent وابسته
contingent موکول
contingent تصادفی مشروط
contingent محتمل الوقوع
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
contingent annuity پرداخت مقرری به علت اتفاق غیر مترقبه
contingent liability بدهی احتمالی
contingent [accidental] <adj.> تصادفی
contingent [accidental] <adj.> اتفاقی
contingent [accidental] <adj.> برحسب تصادف
contingent liabilities بدهیهای احتمالی
contingent profit سود اتفاقی
contingent profit منفعت احتمالی
contingent [accidental] <adj.> شانسی
contingent liability بدهی اتفاقی
contingent zone of fire منطقه اتش احتمالی توپخانه
fund ذخیره
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
fund سرمایه
fund صندوق
fund سرمایه گذاری کردن
fund تهیه وجه کردن
fund پشتوانه
fund وجوه
fund سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund موجودی دارائی
fund وجه
fund اعتبار مالی
fund اعتبار
fund دارائی
fund موجودی سرمایه
imprest fund اعتبار مساعده
pension fund صندوق بازنشستگی
reserve fund وجوه اندوخته
reserve fund وجوه ذخیره
reserve fund سرمایه احتیاطی
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
imprest fund اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
point fund پاداش پایان فصل
loan fund صندوق وام
provident fund وجوه احتیاطی
revolving fund تنخواه گردان
benevolent fund کمکبهانجمنخیریه
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
fund-raising گردآوری اعانه
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinking fund وجه استهلاکی
sinkin fund وجوه استهلاکی
revolving fund اعتبار در گردش
sinking fund دخیره استهلاک دین
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
guarantee fund سپرده تضمینی
contingency fund وجوه احتیاطی
consolidated fund سرمایه ذخیره
capital fund وجوه سرمایه
blended fund سرمایههای بهم منظم شده
amortization fund وجه استهلاک
aid fund صندوق تعاون
fund code کد اعتبارات
trust fund وجوه سپرده
trust fund سپرده امانی
trust fund وجوه پس انداز شده
trust fund وجوه متراکم شده
trust fund سرمایه امانی
trust fund وجه امانی
trust fund سپرده
mutual fund شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
relief fund وجوه اعانه
current fund اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
current fund نقدینه
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
emergency fund وجوه اضطراری
international monetary fund صندوق بین المللی پول
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
personal deposit fund اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
european monetary fund صندوق پولی اروپا
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
chaplain activities fund اعتبارمسجد
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
deposit fund account اعتبار تشکیل سرمایه
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
deposit fund account حساب تشکیل سرمایه
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com