Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
continous tinning line
تاسیسات قلع کاری دائمی
Other Matches
continous
متصل متوالی بدون وقفه
continous
دائمی
continous
پیوسته
continous conveyor
بالابر دائمی و ثابت
continous cycle
گردش دائمی
continous earth
زمین دائمی
continous mixer
مخلوط کننده دائمی
continous operation
کار دائمی
continous operation
عملکرد پایدار
continous rolling
نورد دائمی
continous running
گردش دائمی
continous traction
نیروی کشش دائمی
continous chip
برادههای قیچی کاری
continous cycle
دوره بی وقفه
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
forty one continous billiard
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
continous type furnace
کوره نوع بدون وقفه
continous strand furnace
کوره رشتهای دائمی
continous type furnace
کوره تونلی
continous rod mill
دستگاه نورد سیم دائمی
continous milling machine
دستگاه فرز دائمی
continous heating furnace
کوره حرارتی دائمی
continous anealing furnace
کوره ملتهب دائمی
continous casting method
روش ریخته گری دائمی
continous casting plant
تاسیسات ریخته گری دائمی
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
فرز کردن سطری
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
تماس خطوط
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line spacing
فاصله سطور
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
on line help
کمک مستقیم
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
on the line
هواپیمای اماده پرواز
on line
متصل
on line
مستقیم
on line
مورداستعمال
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
line of d.
حد فاصل
line of d.
مرز
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
on line
درون خطی
line-up
به ترتیب ایستادن
line up
به ترتیب ایستادن
down line
بار کردن پایین خطی
line up
به خط شدن
down the line
ضربه از کنار زمین
line up
ردیف ایستادن تیم
line-up
ردیف ایستادن تیم
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
out of line
خارج از خط جبهه
on line
در خط
on line
داخل رده
line-up
به خط شدن
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
out of line
<idiom>
ناصحیح
along line
در امتداد خطوط
along line
در خط
line out
با خط علامت گذاشتن
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
in line
شمشیر در وضع حمله
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
line
در سمت
in line
همراستا
line by line
سطر به سطر
the line
صف
all along the line
در همه جا
all along the line
درامتدادهمه خط
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
به صف کردن
old line
محافظه کار
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
o o line
خط دیدبانی سپاه
down the line
<idiom>
درآینده
to come in to line
در صف امدن
o o line
خط تقسیم دیدبانی
mean line
خط میان
to come in to line
موافقت کردن
line
حدود رویه
line
خط زدن
line
نسب
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
جبهه جنگ
line
سیم
line
رشته
line
طرز
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
شعبه
line
محصول
line
لاین
line
صفی در خط
line
خط صف
line
دهنه
line
جاده
line
طناب سیم
line
رسن
line
ریسمان
line
رشته بند
line
ردیف
line
سطر
line
: خط
line
لجام
line
: خط کشیدن
line
خط انداختن در
line
طناب خط
line
خط
line
پوشاندن
line
استرکردن
line
ترازکردن
line
اراستن
line
بخط کردن
line
خط دار کردن
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
off line
برون خطی
by line
خط فرعی راه اهن
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
خط دوم یافرعی
by-line
خط فرعی راه اهن
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
off line
غیر متصل
off line
منفصل
off line
قطع
by line
خط دوم یافرعی
line up billiard
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
out line font
قلم متغیر
peaked line
خط چین
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
pass a line
رد کردن طناب
overhead line
خط هوایی
penny a line
ارزان
penny a line
پست
phantom line
خط سری
phase line
خط مبداء حرکت جنگی
out line font
فونت متغیر
phase line
خط خیز
percolation line
خط نفوذ
peaked line
خط پاره پاره
price line
خط قیمت
penny a line
ارزان نویس بی مایه
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
loop line
دوراهی
out of line coding
کدگذاری برون خطی
line voltage
ولتاژ خط
line voltage
ولتاژ شبکه
line voltage
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line transformer
مبدل خط
line width
پهنای خط
outhaul line
برون کش
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
local line
خط محلی
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
private line
خط خصوصی
overhead line
سیمکشی هوایی
orienting line
خط توجیه
nonswitched line
خط غیر گزینشی
morning line
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
mooring line
سیم مهار
mooring line
طناب مهار مین
message line
خط مخابره
off line operation
عملکرد برون خطی
off line storage
حافظه برون خطی
median line
میانه
mould line
خط حاصل از تلاقی دو سطح
multicore line
خط چند رشتهای
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
non switched line
خط گزینه نشده
no fire line
خط منع اتش توپخانه
no fire line
خط منع اتش
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
neutral line
خط بی اثر
on line operation
عمل درون خطی
multipoint line
خط چند نقطهای
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
mason's line
ریسمان کار
possibilities line
خط بودجه
possibilities line
خط امکانات
on line operation
عملکرد درون خطی
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pipe line
خط لوله
on line storage
حافظه درون خطی
on line system
سیستم درون خطی
new line character
دخشه تعویض سطر
lubber's line
نشانگر سینه
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
marriage line
گواهینامه ازدواج
marline or line
طناب کوچک دولا
lyman line
خط لیمان
mach line
موج ضربهای ضعیف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com