English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
English Persian
contra rotating دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
Other Matches
per contra در انطرف
per contra برعکس
contra indicate راه علاج راجوردیگرنشان دادن
contra indicate اشاره برخلاف داشتن
per contra در انسو
contra ضد
contra مخالف
contra نقیض
contra injection تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
contra flow خلاف جهت
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
semen contra تخم در منه
contra flow جهت مخالف
rotating چرخشی
rotating دوار
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rotating wheel چرخهدوار
rotating track مسیر/خطدوار
rotating light چراغدوار
rotating drum فرفاستوانهایشکلچرخشی
rotating dome حوزهچرخشی
rotating auger محلچرخش
rotating unit یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
rotating memory حافظه چرخشی
rotating field میدان گردان
rotating band کمربند مسی گلوله
rotating band کمربند گلوله
rotating table press پرس مدور
non rotating wire rope طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com