Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
contract technical instructor
مربی فنی پیمانی
Other Matches
instructor
استاد
instructor
یاد دهنده اموزشیار
instructor
مربی
instructor
معلم
instructor
اموزگار
instructor
اموزنده
instructor of music
مشاق موسیقی
cookery instructor
اموزگار اشپزی
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
technical
اصولی اجرایی
technical
صنعتی
technical
صناعت
technical
دگرگون شونده
technical
کم اهمیت
technical know how
دانش فنی
technical
اختصاصی
technical
مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical
تخصصی
technical
فنی
technical
اصطلاحات وقواعد فنی
technical
فن
technical
متغیر
technical foul
خطای فنی
technical foul
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul
به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul
خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical grade
خلوص صنعتی
technical knockout
ناک اوت فنی
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
technical language
زبان فنی
technical language
زبان تخصصی
technical manual
ائین نامه فنی
technical manual
دستور فنی
technical observer
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical escort
اسکورت فنی
technical equipment
تجهیزات فنی
technical foul
حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical infringement
خطاهای فنی
technical assistance
کمک فنی
technical assistance
کمکهای فنی
technical bulletin
بولتن فنی
technical bulletin
نشریه فنی
technical bureau
دفتر فنی
technical characteristics
خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical coefficients
ضرائب فنی
technical data
اطلاعات فنی
technical data
عوامل فنی
technical development
توسعه فنی
technical education
اموزش فنی
technical personnel
کادر فنی
technical progress
پیشرفت فنی
technical report
گزارش فنی
technical producer
محصولاتتخصصی
technical produce
نولیداتتخصصی
technical services
خدمات فنی
technical writer
نویسنده فنی
technical university
دانشگاه فنی
technical translator
مترجم فنی
technical teaching
اموزش فنی
technical support
پشتیبانی فنی
technical studies
بررسی فنی
technical standards
معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
technical specifications
مشخصات فنی
technical terms
شرایطدگرگونی
technical colleges
مدرسه عالی فنی
technical college
دانشکده فنی
technical college
مدرسه عالی فنی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
technical analysis
آنالیز کردن
technical analysis
تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical school
مدرسه فنی
technical school
اموزشگاه فنی
technical colleges
دانشکده فنی
project technical report
گزارش فنی پروژه
project technical report
گزارش فنی طرح
senior technical college
دانشگاه فناوری
technical sales and distribution
فروش فناوری و پخش
technical producer monitor
صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
technical identification band
نوارمشخصههایتکنیکی
technical equipment compartment
قسمتوسایلتخصصی
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
in contract
طبق قرارداد
contract
:قرارداد
contract with
عقد کردن
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract
قراداد کلی
according to the contract no. ...
طبق قرارداد شماره ...
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
منقبض کردن
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
تعهد
contract
عقد
contract
قرارداد بستن
contract
قرارداد
contract
پیمان
contract
همکشیدن
contract
منقبض شدن مخفف کردن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
contract
مقاطعه کاری کردن
contract
قرردادبستن
contract
: پیمان بستن
contract
کنترات پیمان .
contract
مقاطعه
contract
دچارشدن
by contract
بطور مقاطعه
contract
منقبض شدن
completion of a contract
انجام یک قرارداد
completion of contract
امضای قرارداد
completion of a contract
انجام دادن قرارداد
composition contract
قرارداد ارفاقی
conclusion of a contract
parties two between asale of
conclude a contract
عقد بستن
conclude a contract
منعقد کردن عقد
enter into a contract
عقد بستن
enter into a contract
منعقد کردن عقد
conclusion of a contract
مبایعه
social contract
قرارداد اجتماعی
social contract
قرار داد اجتماعی
simple contract
عقد منعقد درسند عادی
service contract
قرارداد خدماتی
service contract
قرارداد انجام خدمت
service contract
قرارداد خدمت
sales contract
قرارداد فروش
reward contract
عقد جعاله
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
simple contract
قرارداد شفاهی
conditional contract
عقد مشروط
conditional contract
عقد معلق
conditions of contract
شرایط قرارداد
contract clause
شرط متعارف در هر قرارداد
contract control
کنترل تغایر
contract control
کنترل دینامیکی
stipulation of a contract
مفاد قرارداد
revocable contract
عقد مجاز
breach of contract
تخلف از قرارداد
unconditional contract
عقد منجز
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
قراردادایقاعی
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract
عقد صحیح
validity of a contract
اعتبار قرارداد
validity of contract
صحت قرارداد
value cost contract
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
عقد باطل
marriage contract
عقد نکاح
written contract
پیمان نامه
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
unauthorized contract
عقد فضولی
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
breach of contract
نقض مفادقرارداد
breach of contract
نقض قرارداد
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
based on a contract
قراردادی
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
لغو یک قرارداد
assignment of contract
انتقال قرارداد
assignment of contract
واگذاری قرارداد
to come within the scope of a contract
در حیطه یک قرارداد بودن
the contract is still valid
قراردادباعتبار
the contract is still valid
خودباقی است
the life of a contract
مدت یک قرارداد
to put to contract
بمناقصه گذاشتن
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
requirements of a contract
مقتضای عهد
lease contract
اجاره نامه
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract
عقد غیر معوض
futures contract
قرارداد سلف
futures contract
قرارداد اینده
contract of farmletting
قرارداد مزارعه
fulfill a contract
قرارداد را اجرا کردن
contract of guarantee
ضمان عقدی
frustration of contract
بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
haulage contract
قرارداد حمل و نقل
honour a contract
قرارداد را محترم شمردن
law of contract
قانون قرارداد
labor contract
قرارداد کار
irrevocable contract
عقد لازم
invalid contract
عقد فاسد
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
inoperative contract
عقد غیر نافذ
contract guarantee
ضمانتنامه قرارداد
illegal contract
قرارداد غیر قانونی
formula of contract
صیغه عقد
forced contract
عقد مکره
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification
مشخصات قرارداد
revocable contract
عقد جایز
contract scheduling
برنامه ریزی قرارداد
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract quantity
حجم قرارداد
contract of sales
قرارداد فروش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com