Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
contractor quality control	سیستم کنترل کیفیت پیمانها
Other Matches
quality control	کنترل کیفیت
Quality Control	کنترل کیفیت
quality control	کنترل مرغوبیت
quality control	کنترل کیفی
quality control	کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
quality control tests	ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
quality control approval	تایید کنترل کیفیت
contractor	پیمانکار حمل و نقل
contractor	پیمانکار
contractor	مقاطعه کار
contractor	پیمان کار
sub contractor	پیمانکار فرعی
hauling contractor	پیمانکار حمل و نقل
road contractor	پیمانکارجاده
building contractor	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
road contractor	مقاطعه کار جاده
contractor plant	کارخانه پیمان کار
main contractor	مقاطعه کار اصلی
main contractor	پیمانکاردست اول
builder and contractor	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
principal contractor	پیمانکار اصلی
contractor inspection system	سیستم بازرسی پیمانها
civil engineering contractor	مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
net amount payable to contractor	مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
quality	تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality	ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
quality	نهاد چگونگی
quality	صفت
quality	نوع فرفیت
quality	بهترین کیفیت
quality	بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality	استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
quality	چگونگی
quality	صفت چگونگی
quality	وضعیت
quality	وجود خصوصیت
quality	طبیعت
the quality	مردمان متشخص
the quality	بزرگان
in the quality of	بسمت
CD quality	چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
CD quality	اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
quality	کیفیت
quality	تعریف
quality	چونی
certificate of quality	گواهی کیفیت
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
stamping quality	کیفیت قالب گیری
superi or quality	جنس اعلی
the quality of mercy	صفت رحم یارحمت
image quality	کیفیت تصویر
letter quality	چاپ با کیفیت خوب
letter quality	کیفیت حرف
correspondence quality	چاپ با کیفیت بالا توسط چاپگرهای لیزری
quality factor	ضریب کیو
quality assurance	اطمینان از کیفیت
quality certificate	گواهی کیفیت
quality engineering	مهندسی کیفیت
quality of waters	چگونگی ابها
print quality	کیفیت چاپ
of a middling quality	میانه
of a middling quality	وسط
people of quality	مردمان متشخص
people of quality	بزرگان
near letter quality	خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
of poor quality	نامرغوب
of poor quality	بد
of good quality	خوش جنس
of good quality	مرغوب
of good quality	خوب
letter quality	کیفیت حرفی
quality assurance	عملیات اطمینان از کیفیت جنس
It depends on its quality.	بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
drawing quality	کیفیت کشش
draft quality	معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
quality of life	کیفیتزندگی
adjective of quality	صفت توصیفی
cutting quality	کیفیت برش
tempering quality	قابلیت بهبود
letter quality printing	خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
letter quality printing	چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
high quality steel	فولاد با کیفیت خوب
heat resisting quality	حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
heat proof quality	ثبات حرارتی
heat proof quality	حالت نسوزی
acceptable quality level	کیفیت مناسب
to wed one quality to onether	دوصفت راباهم توام کردن
gross national quality	کیفیت ناخالص ملی
signal quality detector	اشکارگر کیفیت سیگنال
ambient quality standard	استاندارد کیفیت پرمون
air quality criterion	معیار کیفیت هوا
letter quality printer	چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
high-quality wool	پشم مرغوب و اعلاء
fair average quality	کیفیت متوسط مناسب
acceptable quality level	سطح کیفیت قابل قبول
letter quality printer	چاپگرکیفیت حروف
high quality cast iron	چدن با کیفیت عالی
high quality sheet steel	ورق فولادی با کیفیت خوب
control	مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control	اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control	واپاد
control	بازدید
self-control	خویشتنداری
self-control	خودداری
to keep under control	تحت نظارت نگه داشتن
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
self control	قوه خودداری
self control	کف نفس
self control	مسک نفس
control	نظارت کردن
self-control	خودگردانی
control	بازرسی نظارت جلوگیری
control	کنترل
control	توپزن دقیق
control	نظارت
control	فرمان
control	وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control	سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control	مهار
control	کنترل کردن مهار کردن
self control	خودداری
control	کاربری
control	کنترل بازبینی
control	کنترل کردن
control	نظارت کردن تنظیم کردن
control	کنترل کردن فرمان
control	بازرسی کردن
control	بازرسی
control	نظارت و ممیزی کردن
control	اختیار
load control	تنظیم با بار خارجی
net control	کنترل شبکه
lighting control	کنترل روشنایی
motor control	کنترل حرکتی
movement control	کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
digital control	کنترل دیجیتالی
level control	کنترل سطح
lever control	کنترل اهرمی
lift control	کنترل اسانسور
loop control	کنترل حلقه زنی
magnetci control	کنترل فرمان مغناطیسی
linearity control	نافم خطی
line control	کنترل خط
decentralized control	کنترل غیر تمرکزی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
manpower control	کنترل نیروی انسانی
manual control	کنترل دستی
light control	کنترل روشنایی
light control	کنترل نور
material control	کنترل مواد
minor control	کنترل ضعیف
minor control	کنترل کم
mixture control	کنترل مخلوط
monetary control	کنترل پولی
monetary control	نظارت پولی
fire control	جلوگیری از اتش سوزی
lateral control	کنترل در عرض جبهه
electronic control	فرمان الکترونیکی
fighter control	کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control	اطفاء حریق
electronic control	تنظیم الکترونیکی
fire control	سیستم کنترل اتش
fire control	کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control	کنترل اتش
fire control	دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control	کنترل یا هدایت اتش
fiscal control	نظارت مالی
fiscal control	کنترل مالی
flight control	دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control	کنترل پرواز
flight control	سیستم کنترل هواپیماها
fighter control	کنترل شکاریها
field control	کنترل میدان
field control	نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
emission control	کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control	کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control	جلوگیری از فرسایش
error control	کنترل خطا
esi control	control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control	کنترل ارز
exchange control	نظارت ارز
exchange control	نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control	جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control	کنترل ارزی
experimental control	کنترل ازمایشی
external control	کنترل خارجی
flood control	سیل بندی
flow control	کنترل جریان
shading control	پیچ فام
ignition control	کنترل احتراق
image control	کنترل تصویر
disaster control	روش مقابله با سوانح و بلایا
electronic control	کنترل الکترونیکی
indirect control	کنترل غیرمستقیم
input control	کنترل ورودی
intensity control	پیچ رنگ
intensity control	کنترل شدت
inventory control	کنترل موجودی
inventory control	کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com