English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
control signals سیگنالهای کنترلی
control signals علائم کنترلی
Other Matches
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
supervisory signals علائم نظارتی
ghost signals علایم راداری بدون منبع
sinusoidal signals علائم سینوسی
ghost signals علایم راداری سرگردان
flags were their only signals یگانه علامت ایشان پرچم بود
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
traffic signals ahead چراغراهنمایپیشرواست
control واپاد
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
control بازدید
control اختیار
control کنترل کردن فرمان
control بازرسی کردن
control نظارت کردن
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
self-control خودگردانی
self-control خویشتنداری
self control خودداری
self control مسک نفس
self control کف نفس
self-control خودداری
self control قوه خودداری
control نظارت و ممیزی کردن
control توپزن دقیق
control فرمان
control نظارت کردن تنظیم کردن
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
control مهار
control بازرسی نظارت جلوگیری
control بازرسی
control کنترل بازبینی
control کنترل کردن
control کنترل
control نظارت
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control کنترل کردن مهار کردن
control کاربری
mixture control کنترل مخلوط
geodetic control نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
minor control کنترل کم
frequency control کنترل فرکانس
geodetic control نقاط کنترل ژئودزی
minor control کنترل ضعیف
government control نظارت دولتی
government control کنترل دولتی
grid control کنترل شبکه
material control کنترل مواد
manual control کنترل دستی
manpower control کنترل نیروی انسانی
framing control پیچ تنظیم تصویر
forms control کنترل فرم ها
focusing control تنظیم تمرکز
fiscal control نظارت مالی
damage control کنترل خسارات
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control کنترل پرواز
flight control سیستم کنترل هواپیماها
monetary control کنترل پولی
flood control سیل بندی
flow control کنترل جریان
fly control برج کنترل
fly control قسمت کنترل پرواز
fiscal control کنترل مالی
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
loop control کنترل حلقه زنی
inventory control کنترل موجودی
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
lateral control کنترل جانبی
lateral control کنترل در عرض جبهه
level control کنترل سطح
lever control کنترل اهرمی
lift control کنترل اسانسور
lighting control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
light control کنترل روشنایی
line control کنترل خط
intensity control کنترل شدت
intensity control پیچ رنگ
ground control کنترل زمینی
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
hold control نافم همزمانی
horizontal control کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hue control پیچ فام
shading control پیچ فام
ignition control کنترل احتراق
image control کنترل تصویر
load control تنظیم با بار خارجی
indirect control کنترل غیرمستقیم
input control کنترل ورودی
linearity control نافم خطی
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control word کلمه کنترل
control words کلمات کنترلی
control zone منطقه کنترل هوایی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control تنظیم با بلور
cursor control کنترل مکان نما
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
data control کنترل داده ها
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
control wheel صفحه تنظیم کننده
control wheel صفحه کنترل
control surface سطح کنترل
control surface سطح فرمان
control switch کلید فرمان
control system سیستم فرمان
control system سیستم کنترل
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter دستگاههای همگرد
control unit واحد کنترل
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control variable متغیر کنترل شده
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
delusion of control هذیان کنترل شدگی
digital control کنترل دیجیتالی
direct control کنترل مستقیم
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control کنترل میدان
fighter control کنترل شکاریها
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control اطفاء حریق
fire control جلوگیری از اتش سوزی
fire control سیستم کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
disaster control روش کنترل سوانح
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control کنترل الکتریکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic control فرمان الکترونیکی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control جلوگیری از فرسایش
error control کنترل خطا
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
fire control کنترل یا هدایت اتش
monetary control نظارت پولی
tone control پیچ اهنگ
control bar میلهکنترل
control box جعبهکنترل
control deck کنترلعرشه
control keys کلیدهایکنترل
control knob دکمههایکنترل
control knobs دکمهکنترل
control pad صفحهکنترل
control room اتاقکنترل
control stand جایگاهکنترل
control valve دریچهیکنترل
detachable control کنترلقابلتفکیک
fan control تنظیممقدارخنکی
foot control کنترل پایی
colour control کنترلرنگ
climate control کنترلدما
centring control دکمهکنترلصفحه
traffic control کنترل عبور و مرور
traffic control کنترل ترافیک
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
trigger control تنظیم با ماشه
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
visual control کنترل دید
voltage control کنترل ولتاژ
volume control پیچ صدا
volume control کنترل شدت صوت
wage control کنترل دستمزد
control towers برج مراقبت
control towers برج کنترل
fuel control کنترلسوخت
gain control کنترلصدا
heat control کنترلگرما
identity control بازرسی شناسنامه
tuning control کنترلصدا
wiper control سیستمبرفپاککن
It is beyond my authority(control). اینکار از اختیار من خارج است
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope . از عهده من خارج است
Quality Control کنترل کیفیت
remote control کنترل از دور
remote control فرمان از دور
remote control فرمان از راه دور
remote control کنترل از راه دور
remote control ریموت کنترل
identity control بررسی هویت
ticket control کنترلبلیط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com