Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
control status
وضعیت کنترلی
control status
وضعیت کنترل اتش
Other Matches
status
وضع اجتماعی یا قانونی
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status
سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
status
مشابه 9596
status
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
status
خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
status
اهمیت یا موقعیت
status
وضع
status
وضعیت
status
حالت
status
حال پایه
status
مقام
status
شان
status
پایگاه
low status
دون پایه
financial status
وضع مالی
status symbols
نشانهی شان و اعتبار
status symbols
علامت مقام
status symbols
نماد منزلت
status symbol
نشانهی شان و اعتبار
status symbol
علامت مقام
status symbol
نماد منزلت
maintenance status
وضعیت نگهداری
nonduty status
حالت یا وضعیت بدون کاری عدم حضور در سر خدمت معلق
marital status
وضع تاهل
status of limitations
قانون مرورزمان
duty status
وضعیت خدمتی
achieved status
پایگاه اکتسابی
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
active status
خط مشی فعال توپخانه
mental status
وضع روانی
professional status
پایگاه حرفهای
social status
پایگاه اجتماعی
social status
موقعیت اجتماعی
status code
رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
status enquiry
پرسش نامه وضعیت
status enquiry
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
status map
نقشه وضعیت نما
inactive status
حالت انتساب
status word
کلمه وضعیت نما
status report
گزارش وضعیت
caretaker status
وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
status board
تابلو وضعیت
status board
تابلوی نشان دهنده وضعیت
high status
بلندپایه
class status
پایگاه طبقهای
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
socioeconomic status
پایگاه اجتماعی- اقتصادی
inactive status
خط مشی خاموش
inactive status
وضعیت غیرفعال اتشبارغیرفعال
status board
تابلوی وضعیت
status register
ثبات وضعیت
status quo
وضع کنونی وضع موجود
status quo
وضع موجود
personal status
احوال شخصیه
device status
وضعیت دستگاه
personnel status
وضعیت پرسنلی
nonpay status
حالت انتظار خدمتی
status quo
وضع کنونی حالت طبیعی
nonpay status
وضعیت قطع حقوق
personnel status
وضع افراد
status quo
وضع فعلی
channel status word
کلمه وضعیت مجرا
It is not much of a reputation (status symbol) for one.
اینهم برای آدم شهرت نشد
two sided disk status
اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
key status indicator
نشانگر وضعیت کلید
equal status persons
افراد همپایه
program status word
کلمه وضیت برنامه
program status word
کلمه وضعیت برنامه
civil status office
دفتر سجل و احوال
citizenship
[status of a citizen]
ملیت
[حقوق]
[سیاست]
To preserve the status quo .
وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
Status . Position and rank.
مقام ومنزلت ( جاه ومقام )
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
status quo ante bellum
حالت پیش از جنگ
She is not mindful of her social position ( status ) .
متوجه موقعیت اجتماعی اش نیست
control
نظارت و ممیزی کردن
self control
مسک نفس
self control
کف نفس
self control
قوه خودداری
control
کنترل
self control
خودداری
control
کاربری
control
کنترل بازبینی
control
بازرسی
control
کنترل کردن
control
توپزن دقیق
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
control
نظارت
control
نظارت کردن تنظیم کردن
control
اختیار
control
کنترل کردن فرمان
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
self-control
خودداری
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
self-control
خویشتنداری
self-control
خودگردانی
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
control
فرمان
control
بازرسی کردن
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
بازرسی نظارت جلوگیری
control
نظارت کردن
control
بازدید
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
واپاد
control
مهار
control
کنترل کردن مهار کردن
movement control
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
intensity control
کنترل شدت
net control
کنترل شبکه
intensity control
پیچ رنگ
input control
کنترل ورودی
indirect control
کنترل غیرمستقیم
lift control
کنترل اسانسور
lighting control
کنترل روشنایی
numerical control
کنترل عددی
motor control
کنترل حرکتی
manual control
کنترل دستی
lateral control
کنترل در عرض جبهه
magnetci control
کنترل فرمان مغناطیسی
level control
کنترل سطح
lever control
کنترل اهرمی
loop control
کنترل حلقه زنی
light control
کنترل نور
light control
کنترل روشنایی
line control
کنترل خط
linearity control
نافم خطی
material control
کنترل مواد
manpower control
کنترل نیروی انسانی
monetary control
نظارت پولی
monetary control
کنترل پولی
net control
ایستگاه کنترل شبکه
mixture control
کنترل مخلوط
minor control
کنترل کم
inventory control
کنترل موجودی
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
minor control
کنترل ضعیف
lateral control
کنترل جانبی
load control
تنظیم با بار خارجی
crystal control
تنظیم با بلور
erosion control
جلوگیری از فرسایش
error control
کنترل خطا
esi control
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control
کنترل ارز
exchange control
نظارت ارز
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
کنترل ارزی
experimental control
کنترل ازمایشی
external control
کنترل خارجی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control
کنترل میدان
fighter control
کنترل شکاریها
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
cursor control
کنترل مکان نما
damage control
کنترل خسارات
damage control
اسیب گیری
data control
کنترل داده ها
decentralized control
کنترل غیر تمرکزی
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
damage control
کنترل کردن خسارات
digital control
کنترل دیجیتالی
direct control
کنترل مستقیم
disaster control
روش کنترل سوانح
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control
کنترل الکتریکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
fighter control
کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control
اطفاء حریق
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
framing control
پیچ تنظیم تصویر
frequency control
کنترل فرکانس
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
government control
نظارت دولتی
government control
کنترل دولتی
grid control
کنترل شبکه
ground control
کنترل زمینی
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
hold control
نافم همزمانی
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hue control
پیچ فام
shading control
پیچ فام
ignition control
کنترل احتراق
forms control
کنترل فرم ها
focusing control
تنظیم تمرکز
fire control
سیستم کنترل اتش
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control
کنترل اتش
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control
کنترل یا هدایت اتش
fiscal control
نظارت مالی
fiscal control
کنترل مالی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com