Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
English
Persian
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
Other Matches
controllable
قابل نظارت
controllable
قابل ممیزی یا بازرسی
controllable
قابل کنترل
controllable
آنچه قابل کنترل است
controllable cost
هزینهای که بر حسب مقدارتولید تغییر میکند
controllable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
twist
تاب نخ
[بصورت اس یا زد]
twist
پیچ
twist
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twist
پیچاندن چرخیدن
twist
تاب
twist
نخ یا ریسمان تابیده
twist
پیچ خوردگی
twist
پیچیدن تابیدن
twist
پیچ دار کردن
twist
تاب برداشتن
twist
چرخش بدن
twist
دوران حول محور افقی پیچش
twist bar
میلهمچ
twist dive
پیچپرش
twist someone around one's little finger
<idiom>
کنترل کامل روی کسی داشتن
twist one's arm
<idiom>
مجبور کردن شخص برای انجام کاری
S-twist
[S-spun]
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
Z-twist
[Z-spun]
راست تاب
to twist one's ankle
پیچ خورده شدن قوزک پا
single twist
تکدورانی
twist of the wrist
استادی
american twist
سرویس چرخشی
twist of the wrist
تردستی
blade twist
تغییر نامطلوب گام ملخ ازریشه تا نوک
twist drill
مته مارپیچ
geometric twist
پیچش هندسی
give it a twist
انرا پیچ بدهید
twist drill
پارچه راه راه مارپیچی
twist drill
مته حلزونی
torque twist curve
منحنی گشتاور و پیچش
twist boat form
شکل قایق تابدار
To twist the lions tail .
با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
twist grip throttle
گیرهترتلدوتایی
throttle twist grip
دستگیره موتور گازی
double-twist auger bit
نوکچهارسویمته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com