Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
English
Persian
controlled sampling
نمونه گیری کنترل شده
Other Matches
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
sampling
نمونه
sampling
نمونه برداری
sampling
نمونه برداری مزه کردن
sampling
نمونه گیری
controlled
مهار شده
controlled
کنترل شده
self controlled
خوددار
self-controlled
خوددار
sampling error
خطای نمونه گیری
sampling error
اشتباه نمونه گیری
sampling equipment
دستگاه نمونه گیر
sampling distribution
توزیع نمونه گیری
sampling bias
سوداری نمونه گیری
random sampling
نمونه گیری تصادفی
quota sampling
نمونه گیری سهمیهای
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
double sampling
نمونه گیری چندگانه
domal sampling
نمونه گیری خانواری
sampling variability
تغییر پذیری نمونه گیری
sampling in motion
نمونه برداری در حال انتقال
time sampling
نمونه گیری زمانی
stratified sampling
نمونه گیری لایهای
sampling unit
واحد نمونه گیری
sampling theory
نظریه نمونه گیری
sampling tests
ازمایشهای نمونهای
sampling test
ازمون نمونهای
sampling servo
دستگاه نمونه گیری خودکار
sampling rate
نرخ نمونه برداری
sampling population
جامعه نمونه گیری
sampling offer
عرضه ازمایشی
two stage sampling
نمونه گیری دو مرحلهای
accumulative sampling
نمونه گیری پیاپی
behavior sampling
نمونه گیری از رفتار
area sampling
نمونه گیری منطقهای
area sampling
نمونه گیری منطقه یی
activity sampling
نمونه گیری از فعالیت
cluster sampling
نمونه گیری خوشهای
acceptance sampling
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
biased sampling
نمونه برداری غیرتصادفی
controlled atmosphere
گاز محافظ
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
controlled area
منطقه کنترل شده
remote-controlled
دستگاهکنترلازراهدور
controlled atmosphere
جو واپاده
controlled atmosphere
هواسپهر واپاده
controlled burning
اتش زنی کنترل شده
controlled area
منطقه ممنوعه
controlled airspace
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
controlled variable
متغیر کنترل شده
close controlled
رهگیری بروش کنترل نزدیک
close controlled
همکاری نزدیک
controlled mosaic
موزاییک کنترل شده
controlled interception
رهگیری کنترل شده
radio-controlled
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
controlled war
جنگ پیش تنظیم
controlled war
جنگ محدود
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled mosaic
موزاییک تنظیم شده
controlled company
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled inventory
موادکنترل شده اقلام بررسی شده
controlled inventory
اقلام ذخیره کنترل شده
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
controlled exercise
تمرین کنترل شده
controlled exercise
مانور کنترل شده
controlled environment
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
controlled effects
جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
controlled effects
اثرات کنترل شده
controlled economy
اقتصادارشادی
controlled economy
اقتصاد تحت کنترل
controlled passing
عبور کنترل شده
controlled rectifier
یکسوکننده تنظیم پذیر
controlled passing
عبور ومرور کنترل شده
controlled burning
اتش زنی واپاده
controlled pattern
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
controlled port
بندرکنترل شده
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
stratified random sampling
نمونه گیری لایهای تصادفی
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
simple randon sampling
نمونه گیری تصادفی ساده
bed load sampling
نمونه برداری از بار کف
systematic random sampling
نمونه گیری تصادفی منظم
remote-controlled points
نقطهکنترلازراهدور
automatically-controlled door
درکنترلخودکار
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
controlled stick steering
دسته دنده خودکار
controlled thermonuclear reaction
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
solenoid controlled valve
سوپاپ الکترومغناطیسی
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
silicon controlled restifier
یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
controlled access road
راه با ورودی محدود
raven's controlled projection test
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com