Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
Other Matches
conventional
متداول
conventional
مورد قبول عامه
conventional
معمولی
conventional
جنگ افزارهای معمولی
conventional
جنگ غیر اتمی
conventional
متعارف
conventional
پیروسنت ورسوم
conventional
مرسوم مطابق ایین وقاعده
conventional
قراردادی
conventional
عرفی
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
conventional submarine
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional door
درمعمولی
conventional current
جریان قراردادی
conventional milling machine
دستگاه فرز معمولی
sign off
جارفتن
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
sign off
پایان دادن به
V-sign
علامت پیروزی
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
sign off
off log
sign on
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
sign off
علامت ختم ارسال پیام
to sign away
با امضامنتقل کردن
sign on
on log
sign-on
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
plus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign
علامت جمع
to sign up for something
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
plus sign
علامت بعلاوه
plus sign
علامت باضافه
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
sign up
<idiom>
تعهددادن
sign over
<idiom>
بطور قانونی
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
sign position
موقعیت علامت
sign position
مکان علامت
sign position
موضوع علامت
sign of god
ایت الله
sign of the cross
علامت صلیب
sign of zodiac
برج
sign of weakness
نشان ضعف
sign of weakness
دلیل ضعف
sign writer
لوحه نویس
equal sign
علامت تساوی
sign post
تابلو راهنما
sign test
ازمون علامتها
sign writer
تابلو نویس
multiplication sign
نمادضرب
star sign
علامتزودیاک
I wI'll get (persuade)him to sign .
اورا حاضر بامضاء می کنم
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
equals sign
نمادتساوی
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
exterior sign
علامتخارجی
traffic sign
تابلو علایم
warning sign
علامت احضار
warning sign
علامت اخطار
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
traffic sign
علامت عبور و مرور
temporal sign
علامت زمانی
stop sign
علامت توقف
division sign
نماد تقسیم
sign manual
صحه ملوکانه
call sign
معرف رادیویی
sign language
زبان علامات
dollar sign
حرف
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
equal sign
علامت برابری
he gave me a sign to go
اشاره کرد که بروم
is a monetary sign
نشان پول
is a monetary sign
انگلیسی است
counter sign
اسم شب
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
sign language
مکالمه با اشاره
counter sign
اسم عبور
call sign
معرف
sign language
زبان مخصوص کرها
sign languages
زبان اشاره
advance sign
علامت اوانس
sign languages
مکالمه با اشاره
sign languages
زبان مخصوص کرها
sign languages
زبان علامات
sign language
زبان اشاره
counter sign
نشانی
minus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
pharmaceutical sign
نشان داروسازی
sign character
دخشه علامت نما
sign digit
رقم علامت نما
sign digit
رقم علامت
sign extension
گسترش علامت
sign flag
پرچم علامت
sign flasher
چشمک زن
sign gestalt
علامت- گشتالت
sign learning
علامت اموزی
sign manual
امضا پادشاه
sign bit
بیت علامت
sign bit
ذره علامت نما
sign magnitude
علامت و مقدار
pharmaceutical sign
علامت دواسازی
positive sign
علامت مثبت
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
radical sign
علامت جذر
minus sign
منفی
minus sign
علامت منها
romberg's sign
علامت رومبرگ
sign a waiver
قبول اغماض نمودن
sign and magnitude
علامت و مقدار
These clouds are a sign of rain .
این ابرها علامت بارندگی است
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
radio call sign
معرف رادیویی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
net call sign
معرف شبکه
net call sign
معرف رادیویی شبکه
sign flip flop
الاکلنگ علامت نما
change sign key
کلیددکمهتغییرات
level crossing sign
علامتخطعبور
number of tracks sign
شمارهعلائملبه
collective call sign
معرف مشترک یکانها
collective call sign
معرف عمومی
address call sign
رمز ادرس
address call sign
معرف ادرس
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
A white flag is a sign ( token ) of surrender.
پرچم سفید علامت تسلیم است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com