English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
converter station پست ترانسفورماتور
Search result with all words
power converter station پست تبدیل قدرت
power converter station پست تبدیل
Other Matches
converter تبدیل گر
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter CONVERTER ANALOG TO DIGITAL
d.c. converter مبدل جریان دائم
converter کنورتر
d a converter converter Analog Digitalto
converter وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
converter مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
converter وسیله یا برنامهای که داده را از یک فرم به فرم دیگر ترجمه میکند
converter مبدل
converter مبلغ مذهبی
converter الت تبدیل
converter تبدیل کننده
converter برگرداننده
converter stage طبقه مبدل
converter circuit مدار مبدل
rotary converter مبدل گردان
torque converter مبدل گشتاور پیچشی
welding converter مبدل جوش
thomas converter مبدل توماس
baby converter مبدل کوچک
synchronous converter تبدیلگر دو جانبه
booster converter تبدیلگر ولت افزای
cascade converter تبدیلگر زنجیری
motor converter تبدیلگر زنجیری
barrel converter مبدل طبلکی
compound converter تبدیل گر مرکب
tele-converter مبدلفاصلهسنج
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
frequency converter تغییردهنده بسامد
pulse converter مبدل پالس
energy converter مبدل انرژی
impluse converter مبدل ایمپولز
image converter مبدل تصویر
impedance converter مبدل امپدانس
frequency converter تبدیل گر بسامد
current converter مبدل جریان
rotary converter تبدیل گر گردان
rotary converter مبدل دوار
inverted converter تبدیلگر وارون
converter valve لامپ مرکب
basic converter steel فولاد توماس
single armature converter مبدل یک ارمیچری
induction frequency converter مبدل فرکانس القائی
induction frequency converter مبدل فرکانس
magnetic tape converter مبدل نوار مغناطیسی
arc welding converter مبدل جوش
analog to digital converter مبدل قیاسی به رقمی
analog to digital converter تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
inductor frequency converter مبدل فرکانس اندوکتور
bottom blown converter مبدل دم مقدماتی
card to disk converter مبدل کارت به دیسک
rotary phase converter تبدیل گر فاز گردان
d.c. arc welding converter مبدل جوشکاری جریان دائم
digital to analog converter مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
analog digital converter مبدل قیاسی- رقمی
digital to analogue converter مبدل دیجیتال به انالوگ
direct current converter تبدیل گر جریان مستقیم
side blown converter مبدل پهلو دم
oxygen converter steel فولاد ال دی
commutating pole converter تبدیل گر قطب کمکی
short wave converter تبدیل گر موج کوتاه
split pole converter تبدیل گر با انشقاق قطب
image converter tube لامپ تصویر مبدل
analog digital converter مبدل انالوگ دیجیتال
trailer converter dolly یدک کش
trailer converter dolly تریلی کش
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
basic converter pig iron اهن خام توماس
station یا مقصد استفاده میشود
station مستقرکردن
station محل ماموریت
station پاسگاه
station محل
station پست
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station درپست معینی گذاردن
station ایستگاه
station استقرار یافتن
station پایگاه
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
station مقام مستقرکردن
station موقعیت اجتماعی وضع
way station ایستگاه رله مخابراتی
sub station پست فرعی
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station سکون پاتوق
station وقفه
station جا درحال سکون
station مرکز
station جایگاه
station رتبه
on station اماده باش بالای هدف
on station رسیدن به هدف
on station روی هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
pumping station تلمبه خانه
naval station پایگاه دریایی
observation station دیدگاه
master station ایستگاه اصلی
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
master station شاه ایستگاه
loading station ایستگاه بارگیری
mobile station فرستنده متحرک
repeater station مرکز تقویت کننده
remote station ایستگاه راه دور
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
relay station ایستگاه رله
relay station ایستگاه واسطه
remote station ایستگاه دور دست
reading station ایستگاه خواندن
master station پست اصلی مخابرات
railway station ایستگاه راه اهن
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
remote station ایستگاه دوردست
orienting station ایستگاه توجیه
to station oneself جا گرفتن
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
wireless station ایستگاه بی سیم
work station محل کار
tracking station ایستگاه ردیابی
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station house ایستگاه راه اهن
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه کلانتری
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
wireless station فرستنده
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
to station oneself مقیم شدن
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
tide station ایستگاه جزر و مد
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
traverse station ایستگاه پیمایش
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
telephone station تلفن خانه
telephone station جایگاه تلفن
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station مرکز مشترک
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station car اتومبیل استیشن
train station ایستگاهقطار
transmitting station ایستگاهارسال
underground station ایستگاهزیرزمینی
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
polling station حوزهرایگیری
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
railway station ایستگاه قطار
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
station platform سکویایستگاه
station model مدلهواشناسی
station entrance ورودیایستگاه
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill جدول محلها
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
slave station ایستگاه فرعی
intercom station ایستگاهداخلی
local station ایستگاهکانونی
passenger station ایستگاهمسافرین
receiving station ایستگاهدریافت
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
station circle چرخههواشناسی
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
key station ایستگاههای کلید
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
amateur station فرستنده تفننی
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
battle station پایگاه رزمی
battle station پایگاه جنگی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
cleansing station محل گندزدایی
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station انتقال تعویض محل خدمت
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com