Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English
Persian
cooling drag
پسای ناشی از خنک کردن موتور
Other Matches
cooling off
ملایم شدن
cooling off
خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
cooling
خنک سازی
cooling chamber
اطاقک سرد کننده
cooling blower
دمنده هوای سرد
cooling air
هوای سرد کننده
cooling agent
عامل سرد کننده
evaporative cooling
سردسازی با تبخیر
forced cooling
خنک سازی چیزی
cooling towers
برج سرد کننده
cooling towers
برج تبرید
cooling tower
برج سرد کننده
cooling tower
برج تبرید
cooling coil
پیچک سرد کننده
cooling coil
سیم پیچ سرد کننده
cooling water
اب سرد کننده
cooling water
اب سرد
cooling tank
مخزن سرد کننده
cooling shell
پوسته سردکننده
cooling shell
قشر سرد کننده
cooling pump
پمپ خنک کننده
cooling pump
پمپ سرد کننده
cooling plant
تاسیسات سردکننده
cooling plant
سردخانه
cooling period
زمان بازار خراب کن
cooling period
زمان انتظار
cooling oil
روغن سرد کننده
cooling fins
تیغههای خنک کننده
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
water cooling
خنک کنندگی اب
water cooling
خنک کردن بااب
cooling fans
فن ها
cooling fan
دمنده
[دستگاه بادزن]
cooling fan
پنکه
cooling fan
هواکش
cooling fan
فن
cooling fans
دمنده ها
[دستگاه بادزن]
cooling fans
پنکه ها
vaporization cooling
سرد سازی با تبخیر
cooling fans
هواکش ها
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ملایمت
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ملایمت
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره ملایمت
radiation cooling
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
cooling fan
فنسردکننده
regenerative cooling
استفاده از سرمای مایع ورودی
cooling water pump
پمپ اب سرد
cooling water supply
منبع اب سرد
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
cooling water line
مسیر اب سرد
cooling water tank
مخزن اب سرد
cooling water discharge
تخلیه اب سرد
cooling water thermometer
گرما سنج اب سرد
cooling water outlet
خروجی اب سرد
cooling water circulation
جریان اب سرد
transformer cooling system
سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
force draft cooling
سردکنندگی ونتیلاتوری
cooling water circulation
گردش اب سرد
cooling/heating coils
فنرسردوگرم کننده
drag in
<idiom>
پا فشاری روی موضوع دیگری
To drag on and on.
بدرازا کشیدن
drag on
<idiom>
دراز کردن
to drag on or out
ادامه دادن
to drag on or out
کشیدن
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag
کشاندن
drag
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
اسباب لایروبی
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
عمل حرکت دستگاه OUSE
drag
روی صفحه نشان داده میشود
drag
کشیده شدن
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
لایروبی کردن کشش
drag
قلاب
drag
پسا
drag
کشش
drag
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
کشیدن بزور کشیدن
drag
سخت کشیدن لاروبی کردن
drag
کاویدن باتورگرفتن
drag
سنگین وبی روح
drag
کشیدن
drag
اصطکاک
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
condenser cooling water outlet
خروجیانقباضآبسرد
profile drag
پسای مقطع پسای نیمرخ
parastic drag
پسای مزاحم
interference drag
پسای داخلی
coefficient of drag
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
momentum drag
پسای ممنتم
to drag in a subject
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
total drag
پسای کل
profile drag
پسای مزاحم
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
To drag out an affair . To go on and on .
موضوعی را کش دادن
[بدرازا کشاندن]
drag boat
قایق موتوری مسابقه سرعت
wire drag
لاروب سیمی
wing drag
پسای بال
wave drag
پسای موج
vortex drag
پسای جریانهای حلقوی
induced drag
پسای القاء شده
induced drag
پسای لازم
drag loading
فشار کششی
drag link
عضو کشش
drag bike
موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag line
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag hook
قلاب عایق
drag hook
قلاب کشش
drag boat
کرجی لاروب
drag force
نیروی مقاوم حرکت
drag force
نیروی کششی
drag coefficient
ضریب پسا
drag coefficient
ضریب رانش
drag axis
محور پسا
drag chain
عایق
drag chain
زنجیرکشش
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag mark
محل فشار
drag net
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
hydraulic drag
کشش ابی
form drag
پسای شکل
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
drag link
اتصال کششی
broom drag
جاروی شن کش
fiscal drag
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
engine drag
مقاومت مالشی
engine drag
مقاومت اصطکاک
drag bar
میله کشش
drag race
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag racing
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag roll
غلطک کششی
drag bracing
بست کاری داخلی
drag scraper
اسکریپر مخزنی
drag bar
میله اتصال
drag strip
مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
This caravan will drag on until the last day .
<proverb>
این قافله تا به یشر لنگ است .
drag one's feet/heels
<idiom>
آهسته کار کردن
To drag a country into war .
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
anti drag wire
اجزاء بست کاری ساختمانی
lift drag ratio
نسبت برا به پسا
surface friction drag
پسای اصطکاک سطح
levelling drag scrapers
اسکریپر تیغه دار
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com