Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (3 milliseconds)
English
Persian
cooling water
اب سرد
cooling water
اب سرد کننده
Search result with all words
cooling water circulation
جریان اب سرد
cooling water circulation
گردش اب سرد
cooling water discharge
تخلیه اب سرد
cooling water line
مسیر اب سرد
cooling water outlet
خروجی اب سرد
cooling water pump
پمپ اب سرد
cooling water supply
منبع اب سرد
cooling water tank
مخزن اب سرد
cooling water thermometer
گرما سنج اب سرد
water cooling
خنک کنندگی اب
water cooling
خنک کردن بااب
condenser cooling water outlet
خروجیانقباضآبسرد
Other Matches
cooling
خنک سازی
cooling off
خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
cooling off
ملایم شدن
radiation cooling
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
evaporative cooling
سردسازی با تبخیر
cooling fan
فنسردکننده
regenerative cooling
استفاده از سرمای مایع ورودی
cooling towers
برج سرد کننده
cooling towers
برج تبرید
cooling tower
برج سرد کننده
cooling tower
برج تبرید
vaporization cooling
سرد سازی با تبخیر
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ملایمت
cooling agent
عامل سرد کننده
cooling air
هوای سرد کننده
cooling blower
دمنده هوای سرد
cooling tank
مخزن سرد کننده
cooling shell
پوسته سردکننده
cooling shell
قشر سرد کننده
cooling pump
پمپ خنک کننده
cooling pump
پمپ سرد کننده
cooling plant
سردخانه
cooling period
زمان بازار خراب کن
cooling period
زمان انتظار
cooling oil
روغن سرد کننده
cooling plant
تاسیسات سردکننده
cooling fins
تیغههای خنک کننده
cooling drag
پسای ناشی از خنک کردن موتور
cooling coil
سیم پیچ سرد کننده
cooling coil
پیچک سرد کننده
cooling chamber
اطاقک سرد کننده
forced cooling
خنک سازی چیزی
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling fans
فن ها
cooling fan
پنکه
cooling fan
هواکش
cooling fan
دمنده
[دستگاه بادزن]
cooling fan
فن
cooling fans
دمنده ها
[دستگاه بادزن]
cooling fans
پنکه ها
cooling off period
دوره ملایمت
cooling fans
هواکش ها
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ملایمت
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling/heating coils
فنرسردوگرم کننده
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
force draft cooling
سردکنندگی ونتیلاتوری
transformer cooling system
سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
She let the water out .
آب را ول کرد
above water
<adj.>
شناور
by water
با کشتی
mean water
میان اب
water down
<idiom>
ضعیف شدن
water course
مجرای اب
of the first water
بهترین
water way
ابراهه
on the water
در کشتی
water way
مسیل
to keep ones he above water
از زیر بدهی بیرون آمدن
to p something with water
اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water course
حق المجری
water course
حق الشرب
water way
راه ابی
to water something
آب دادن
[گیاه]
first water
بالاترین مقام
to water
آب ریختن
to water
آب دادن
water
اب دادن
water
مایع
water
پیشاب
water
ابگونه
water
اب
first water
درجه اول
by water
از راه دریا
by water
از راه رودخانه
f.water
عرق رازیانه
above water
<adj.>
روی آب
water still
دستگاه تقطیر اب
water
آب
unavailable water
رطوبت غیر قابل استفاده
water jacket
صندوق اب
water polo
بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
to splash into water
به اب زدن
water fast
رنگ نرو
to soften a water
سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to sniff up water
اب رابه بینی کشیدن
water jacket
ابدان
to drink water
اب اشامیدن
to keep ones head above water
خود را از بار بدهی رها کردن
underground water
اب زیرزمینی
water jump
مانع ابی
water pipe
لوله اب
water pipe
تنبوشه
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
water plate
بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water point
نقطه تقسیم اب
water pollution
الودگی اب
water polo
بازی فوتبال ابی
to drink water
اب خوردن
water polo
واترپلو
water polo
واترپولو
water pressure
فشار اب
water proof
دافع اب
water proof
رطوبت ناپذیر
water pump
پمپ اب
water pump
تلمبه اب
water purification
تصفیه اب
water purification
تطهیر اب
water pepper
فلفل ابی
water pepper
زنجبیل سگ
water nymph
الهه دریایی
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level
تراز اب
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
سطح اب
water lily
نیلوفر ابی
water line
خط ابخور ناو
water meter
کنتور اب
water logging
ابسیری
water loss
ابکاهی
water lowering
زهکشی
water melon
هندوانه
water meter
اب سنج
water mill
اسیاب ابی
water mill
اسیاب
water dog
سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water moccasin
مار سمی ابزی جنوب امریکا
water nymph
حوری دریایی
water rate
پول اب
underground water
اب درون زمین
up to the middle in water
تا کمر در اب
water boy
بچه سقا
water boy
سقا
water buffalo
گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen
قمقمه
water car
ارابه اب فروشان
water car
ارابه اب پاش
water carriage
حمل از راه اب
water carrier
دلو
undermining by water
اب رفتگی کف
undermining by water
اب شستگی
water circulation
گردش اب
water coiour
ابرنگ
water colour
ابرنگ
water colour
رنگاب
water colour
نقاشی ابرنگی
water container
فرف اب
water bonded
اب بند شده
water bed
تشک ابی
voidance water
منجلاب
voidance water
زیر اب
wade into the water
راه رفتن در اب
waste water
فاضلاب
water aspirator
خرطوم ابی
water bag
کیسه اب
water bailiff
میراب
water bailiffs
مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance
بیلان اب
water bearer
دلو
water bearer
ساکب الماء
water bearer
ریزنده اب ابریز
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water content
درصد رطوبت
water cress
شاهی اتی
water cure
اب درمان
water gauge
اب پیم
water glass
شیشه محلول
water glass
اب شیشه
water glass
لیوان اب
water glass
شیشه مایع
water guage
فشار سنج اب
water hammer
ضربت قوج
water hammer
ضربت قوچ
water hardening
سختگردانی با اب
water hazard
مانع ابی در مسیر گوی گلف
water heater
فرف ابگرم کن
water heater
ابگرم کن
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hole
چاله اب
water hyacinth
سنبل ابی
water hyacinth
وردالنیل
water gauge
اندازه اب نما
water gas
گاز اب
water cure
علاج بااب معالجه بااب
water damage
خسارت اب دیدگی
water displacement
زهکشی کردن
water displacement
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal
فاضلاب
water disposal
اگوکشی
water disposal
ساختن اگو
water dog
سگ ابی
water dog
شناگر ماهر
water driver
مقنی
water fast
غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water fast
پارچه شورنرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com