Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
coordinate scale
گونیای مختصات
coordinate scale
گونیا
Other Matches
coordinate
مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
coordinate
مختصه
coordinate
کوئور دینانس شدن
coordinate
همرتبه کردن مختصات
coordinate
متناسب یا هماهنگ کردن
coordinate
هم پایه
coordinate
هم رتبه
coordinate
تعدیل کردن هم پایه
coordinate
هم ارا
coordinate
هماهنگ ساختن
coordinate
مختصات
coordinate
روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
coordinate
مربوط
coordinate
هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
coordinate
مختص
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
X coordinate
مختصات بردار افقی
coordinate
متناسب کردن
coordinate system
دستگاه مختصات
[ریاضی]
rectangular coordinate
مختصات متعامد
cylindrical coordinate
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
coordinate geometry
هندسه تحلیلی
[ریاضی]
polar coordinate
مختصات قطبی
coordinate memory
حافظه مختصاتی
coordinate dimensioning
بعدسازی مختصاتی
coordinate paper
کاغذ مختصاتی
coordinate conjunction
حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
coordinate code
رمزمربوط به مختصات نقشهای
coordinate code
رمز مختصات نقاط
coordinate axises
محورهای مختصات
input coordinate
مختصات اولیه
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
inertial coordinate system
سیستم مختصات ماندی
cylindrical coordinate system
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
Cartesian coordinate system
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
coordinate system of axis
سیستم محورهای مختصات
rectangular coordinate system
سیستم مختصاتی مستطیلی
cartesian coordinate system
سیستم مختصات کارتزین
spherical coordinate system
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
polar coordinate system
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
scale
ترازو
scale
جدول
scale
ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale
میزان مقیاس درجه
scale
طبله
scale
قپان
scale
مقیاس نقشه
scale
درجه بندی
scale
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale
مقیاس کردن
scale
شاخص
scale
طبلک درجه
k scale
مقیاس ک
scale down
کاهش مقیاس
t scale
مقیاس T
f scale
مقیاس اف
scale
مقیاس
scale value
ارزش مقیاسی
scale up
افزایش مقیاس
scale up
افزایش به نسبت ثابت
scale down
به نسبت ثابت
to scale down
پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
to scale up or down
مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
scale
خطکش
two scale
دو مقیاسی
scale
درجه
scale down
کاهش تدریجی
scale down
کاهش
scale up
افزایش
scale
مشابه 8865
scale
کمتریا افزایش نسبت
scale
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
scale
ن
scale
قطعه
m f scale
مقیاس نرینگی- مادینگی
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
scale
حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
x scale
مقیاس طولی عکس
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
scale
نرخ دو مقدار
scale
دسته بندی
scale
مقیاس گذاشتن
two scale
دودویی
z scale
مقیاس " زی "
scale factor
مقیاس گذاری
scale factor
پیمایش
numerical scale
مقیاس شماره بندی شده
scale board
تخته نازک
nominal scale
مقیاس اسمی
needle scale
حرکت تعادلی روی یک پا
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
scale of preferences
مقیاس برتریها
scale of preferences
مقیاس رجحانها
scale of balance
کپه
numerical scale
مقیاس عددی
nominal scale
مقیاس
scale factor
ضریب مقیاس
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor
ضریب اندازه
ordinal scale
مقیاس ترتیبی
percentile scale
مقیاس صدکی
micrometer scale
طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
reasonable scale
مخارج متعارفه
ration scale
مقیاس نسبتی
rating scale
مقیاس درجه بندی
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
photographic scale
مقیاس عکاسی
range scale
طبله مسافت
psychological scale
مقیاس روانی
product scale
مقیاس فراورده
precision scale
مقیاس دقیق
return to scale
بازده نسبت به مقیاس
scale armor
زره پولک دار
point scale
مقیاس امتیازی
plotting scale
خط کش مسافت یاب
plotting scale
خط کش مختصات
plateform scale
قپان سکوب دار
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
scale of production
مقیاس تولید
stanine scale
مقیاس نه بخشی
kitchen scale
ترازویآشپزخانه
height scale
پایهارتفاع
graduated scale
ترازویدرجهدار
distance scale
مقیاسمسافت
depth scale
مقیاسعمیق
cine scale
صفحهنشانگر
Celsius scale
درجهیسیلیوس
belly scale
شکمصاف
altitude scale
ارتفاعدیجیتالی
latitude scale
مقیاسجغرافیایی
letter scale
مقیاسنامهها
scale leaf
برگقطعهای
on a grand scale
<adv.>
در مقیاس بزرگ
on a grand scale
<adv.>
به مقدار زیاد
exposure scale
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
At the rate of . On a scale of .
به میزان
vernier scale
قالبنمایش
transfer scale
پایهانتقال
tempo scale
میزانتمپو
Richter Scale
درجهی ریشتر
Richter Scale
میزان ریشتر
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
splash scale
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
spectral scale
مقیاس طیفی
site scale
دستگاه تراز توپ
site scale
طبله تراز
sight scale
مقیاس نشانه روی
sight scale
طبله نشانه روی
scale of weights
جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
scale of project
وسعت طرح
temperature scale
مقیاس دما
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
to scale awall
بالارفتن ازدیوار
windage scale
مقیاس تغییر سمت
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
aperture scale
دهانهمقیاسدرجه
transverse scale
مقیاس عرضی
tonal scale
مقیاس صوتی
to turn the scale
قطعی بودن
to turn the scale
قاطع بودن
to sink in the scale
در مقام تنزل کردن
to sink in the scale
پایین رفتن
scale of project
اندازه طرح
full scale
اندازه طبیعی
deflection scale
طبله سمت
deflection scale
طبله مقیاس سمت
deflection scale
مقیاس سمتی
cumulative scale
مقیاس تراکمی
large scale
بمقدار زیاد
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale
مقیاس خطی
clerk of the scale
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
chromatic scale
مقیاس نیم پردهای
centigrade scale
مقیاس سانتی گراد
binary scale
مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
beaufort scale
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
beam scale
توازن تیر
derived scale
مقیاس اشتقاقی
diseconomies of scale
عدم صرفه جوئی به مقیاس
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
full scale
تمام عیار
fahrenheit scale
مقیاس فارنهایت
explosive scale
مدار موادمنفجره مصرف شده درپرتاب گلوله
explosive scale
مدار منفجره
engineer's scale
خط کش محاسبه مهندسی
engineer's scale
خط کش مهندسی
elevation scale
طبلک درجه
elevation scale
مقیاس درجه
economies of scale
صرفه جوئیهای مقیاس
economies of scale
صرفه جوئیهای تولید انبوه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
baume scale
مقیاس بومه
sliding scale
جدول قابل تطبیق با در امدافراد
large scale
مقیاس بزرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com