Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
copy milling
الگوتراشی
Other Matches
milling
فرزکاری
milling
جنب وجوش
milling
عمل اسیاب کردن
milling
ارد سازی
milling
زنجیره سکه
milling
اسیاب
milling
فرز کردن
milling operation
فرزکاری
circular milling
فرز مدور
milling tool
ابزار فرزکاری
recipocal milling
فرزکاری نوسانی
radius milling
فرزکاری شعاعی
recipocal milling
فرزکاری متقابل فرزکاری دوجانبه فرزکاری معکوس
milling cutter
ابزار فرزکاری
milling capacity
فرفیت فرزکاری
milling machine
ماشین تراش
milling machine
ماشین فرز
milling machine
دستگاه فرز
cycle milling
دستگاه فرز پاندولی
milling shop
کارگاه فرزکاری
climp milling
عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
continous milling machine
دستگاه فرز دائمی
bench milling machine
ماشین فرز رومیزی
angle milling cutter
فرزکننده زاویهای
automatic milling machine
دستگاه فرز خودکار
contour milling machine
دستگاه فرز پروفیل
conventional milling machine
دستگاه فرز معمولی
slab milling cutter
دستگاه فرز غلطکی
pattern milling attachment
تجهیزات فرز مدل
gang milling cutter
دستگاه فرز گروهی
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
downfeed milling machine
دستگاه فرز با تغذیه از زیر
plain milling cutter
دستگاه فرز غلطکی
formed milling cutter
دستگاه فرز فرم
side milling cutter
دستگاه فرز صفحهای
milling, drilling and boring machine
ماشین فرز و مته
knee and column milling machine
دستگاه فرز زانویی و ستونی
manufactoring tape milling machine
دستگاه نورد صنعتی
horizontal drilling and milling machine
دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
double angle milling cutter
دستگاه فرز زاویه دوبل
cone type face milling cutter
فرز نوع مخروطی
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
copy
رونویس کردن
copy
سواد
copy
استنساخ کردن
copy
کپی
copy
جلد
copy
نمونه ساختن
copy
نمونه
copy
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy
کپی برداری
copy
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy
رونوشت
copy
نسخه
copy
نسخه برداری
copy
کپیه کردن رونویسی کردن
copy
نگهبان مخابراتی
copy
بدل سازی کردن
copy
کپیه
copy
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
certified copy
رونوشت گواهی رسمی شده
presentation copy
نسخه قدیمی
office copy
رونوشت مصدق
back copy
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
soft copy
نسخه غیر ملموس
pirate copy
نسخه غیر قانونی چاپ شده
The painting is only a copy.
این نقاشی فقط کپی
[از اصل]
است.
pirate copy
نسخه سرقت شده
examined copy
نسخه بررسی شده
copy for private use
نسخه برای استفاده شخصی
soft copy
نسخه غیر چاپی
straightforward copy
کپیه عین اصل
tape copy
پیام نوار شده
tape copy
پیام ضبط شده روی نوارضبط
true copy
رونوشت مطابق با اصل
copy quantity
مقدارکپی
She is a bit too copy .
خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
cheap copy
بدل قلابی
be a carbon copy
<idiom>
دقیقا مثل دیگری بودن
carbon copy
رونوشت کاربنی
certified copy
رونوشت مصدق
cetified copy
رونوشت مصدق
cetified copy
سواد مصدق
copy book
دفتر کپیه
copy editing
ویرایش کپی
copy fitting
مطابقت کپی
copy holder
گیره کاغذ
copy machining
الگوتراشی
certified copy
سواد مصدق
fair copy
نسخه درست
carbon copy
ورق کاربن
carbon copy
رونوشت
carbon copy
کپی نسخه غیراصل
abdominos'copy
شکم بینی
attested copy
رو نوشت مصدق
authorization to copy
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
backup copy
نسخه پشتیبان
backup copy
کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
copy plot
تکثیر از روی نسخه اصلی
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
foul copy
چرک نویس
foul copy
مسوده
exact copy
رونوشت عین
dead copy
اخبارکهنه
hard copy
نسخه چاپی
hard copy
نسخه ملموس خروجی چاپی
dead copy
اخبارچیده شده
copy protection
حفافت دربرابر کپی
copy protection
محافظت از کپی
copy protection
جلوگیری از اعمال کپی
copy protect
یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
make a copy of
سواد برداشت
make a copy of
رونوشت برداشتن
live copy paste
کپی الصاق مستقیم
hard-copy output
نسخه
[خروجی]
چاپی
press copy book
دفتر کپیه
blind carbon copy
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
copy of his letter is here with enclosed
رونوشت نامه وی ضمیمه است
copy output mode
روکشخروجیکپی
copy letter book
دفتر کپیه
He's a carbon copy of his father.
کپی پدرش است.
rough or foul copy
چرک نویس
fair or clean copy
پاکنویس
camera ready copy
کپی اماده تکثیر
blind copy receipt
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line by line milling
فرز کردن سطری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com