English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
English Persian
corn meal ارد گندم - ارد جودوسر
Other Matches
meal غذا
meal بلغور
meal شام یا نهار ارد
meal خوراکی
meal ticket بلیط غذا
we squared for our meal حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
to makea meal of صرف کردن
meal time موقع خوراک
meal time هنگام غذاخوری
meal time وقت خوراک
meal offering پیشکشی اردی
meal offering هدیه اردی
meal break افراشتن پرچم ناهار زنگ ناهار
meal break استراحت ناهار
indian meal ارد ذرت
meal bug شته مو
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
meal ticket کوپن غذا
meal ticket ممر درآمد
Enjoy your meal! <idiom> نوش جان!
That was a very good meal. غذای خیلی خوبی بود.
meal times زمان وعده های غذا
Please partake of this meal . لطفا" از این غذا صرف کنید
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
square meal غذایمقوی
mealie meal ذرتغلهشدهpig
meal tickets وسیلهی امرار معاش
meal tickets راه کار و کاسبی
meal tickets ممر درآمد
meal tickets کوپن غذا
meal tickets بلیط غذا
meal ticket وسیلهی امرار معاش
meal ticket راه کار و کاسبی
to makea meal of خوردن
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for . برای نان شب معطل مانده ام
It's time to prepare the meal. وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
We had a foul meal for lunch. نهار گندی خوردیم
corn دانه
corn ذرت
can of corn توپ هوایی بلند
corn d. علاف
corn غله
corn نمک زدن
to t. on any one's corn احساس کسی راجریحه دارکردن
to t. on any one's corn کسیرارنجاندن
corn d. غله فروش
corn میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
corn میخچه دانه دانه کردن
corn chandler غله فروش
copple corn کاکل
corn chandler گندم فروش
copple corn تاج
corn cob چوب ذرت
saracen corn گندم سیاه
corn ball شیرینی چس فیل
sweet corn ذرت هندی
pop corn ذرت بو داده
corn-cob حکاکی روی ظرف چوبی
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn sugar دکستروز
pop corn چس فیل
saracen corn دیلار
A handful of corn . یک مشت ذرت
corn on the cob ذرت
fodder corn مزرعهذرت
sweet corn ذرت شیرین
turkey corn بلال
turkey corn ذرت
guinea corn ذرت جارویی
guinea corn ذرت جاروبی
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
corn mayweed بابونه صحرایی
corn parsley جعفری صحرایی
corn weevil شپشه گندم
corn snow برفی که دانه بندی درشت دارد
corn snow برف شکری
corn snow برف تگرگی
corn popper غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
corn shuck پوست یاغلاف ذرت
corn rose شقایق
corn rose گل خشخاش
corn poppy شقایق سرخ
indian corn ذرت
indian corn بلال
corn flower گل خشخاش شقایق
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
corn snow تگرگ
parched corn گندم برشته
parched corn گندم بریان
corn dril تخم افشان
corn drill بذر افشان
corn field گندم زار
corn flower گل گندم
corn popping درست کردن چس فیل
corn flour ارد ذرت- ارد برنج
corn field مزرعه
pepper corn rent اجاره فاهری
American corn bread نانذرتآمریکایی
pepper corn rent اجاره غیر واقعی
corn-rowing [grinning] راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
Tow sacks of corn . دو کیسه ذرت
pepper corn rent اجاره اعتباری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com