English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (2 milliseconds)
English Persian
corporation income tax مالیات بر درامد شرکتها
Other Matches
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت بامسئولیت محدود
corporation شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporation موسسه
corporation شرکت سهامی
corporation که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation گروهی از مردم
corporation شرکت
corporation بنگاه
Hayes Corporation مجموعه دستوراتی که مودمی را که حروف AT در نام آن است کنترل میکند
microsoft corporation شرکت مایکروسافت
private corporation شرکت خصوصی
public corporation شرکت سهامی عام
ibm corporation IBشرکت
Hayes Corporation مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
close corporation شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
ncr corporation شرکت NCR
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
giant corporation شرکت غول پیکر
giant corporation شرکت بزرگ
major corporation شرکت سهامی بزرگ
tandy corporation شرکت Tandy
intel corporation شرکت اینتل
corporation tax مالیات بر شرکتها
non-resident corporation [American E] شرکت غیر ساکن
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Apple Computer Corporation شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Apple Computer Corporation Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
compaq computer corporation IB
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
income دخل
his income هر چه درامد داردخرج میکند
mean income درامد متوسط
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
income ریزش فهور
income جریان
income ورودیه جدیدالورود
income عایدی
income عایدات
income عواید
income درامد
income مهاجر واردشونده
notional income درامد خیالی
per capita income درامد سرانه
overseas income درامد از کشور یا کشورهای خارجی
notional income درامد فرضی
ordinary income درامد عادی
nominal income درامد اسمی
nonmonetary income درامد غیر پولی
income velocity سرعت گردش پول
income velocity دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
marginal income درامد نهائی
labor income درامدهای کار
live up to one's income به اندازه درامد خود خرج کردن
median income درامد متوسط
median income درامد میانی
money income درامد پولی
money income مزد و حقوق
national income درامد ملی
net income درامد خالص
income policy سیاست مربوط به درامدها
temporary income درامد موقتی
the p of income to expenses نسبت درامدبه هزینه
total income درامد کل
transfer income درامد انتقالی
transitory income درامد انتقالی
transitory income درامدموقتی
unearned income درامد باد اورده
unearned income درامد ازمبنایی جز کار
wage income درامد بشکل دستمزد
wage income درامدمربوط بکار
windfall income درامد باد اورده
income support پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
a modest income درآمدی متوسط
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
taxable income درامد مشمول مالیات
supplementary income درامد تکمیلی
permanent income درامد دائمی
personal income درامد شخصی
personal income درامد سرانه
present income درامد جاری
present income درامد حال
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income درامد بی دردسر
psychic income درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income درامد واقعی
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
redistribution of income توزیع دوباره درامد
relative income درامد نسبی
rental income درامد ناشی از اجاره بها
stream of income جریان درامد
income tax مالیات برعایدات
deferred income درامدهای انتقالی
deferred income پیش دریافت درامد
disposable income درامد قابل تصرف
disposable income درامدقابل استفاده
disposable income درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income درامد دریافتی
deduction from income کسور درامد
distribution of income توزیع درامد
income distribution توزیع درامد
earned income درامد تحصیل شده
earned income درامدکسب شده
earned income درامدحاصله از کار
economic income درامد اقتصادی
fixed income درامد ثابت
flow of income جریان درامد
current income درامدیک دوره معین
current income درامد یک سال مالی
current income درامد جاری
income taxes مالیات بر درامد
income taxes مالیات برعایدات
actual income درامد واقعی
annual income درامد سالانه
bunched income درامد خدمات شخصی
business income درامد خالص تجارتی
income tax مالیات بر درامد
flow of income گردش درامد
gross income درامد ناخالص
income analysis تحلیل درامد
income accounts حساب های درآمد
income leakage نشت درامد
income forgone درامداز دست رفته
income forgone درامد صرف نظر شده
income effect تناسب خرید با درامد
income and expenditure درامد و هزینه
imputed income درامد انتسابی
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income policy سیاست درامدی
income determination تعیین درامد
income leakage کسر درامد
imputed income درامد ضمنی
income multiplier ضریب فزاینده درامد
income per capita درامد سرانه
income elasticity of demand درامدی تقاضا
actual water income اب ورودی موثر
theory of income distribution نظریه توزیع درامد
circular flow of income جریان دوری درامد
real national income درامد ملی واقعی
theory of income determination نظریه تعیین درامد
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
income velocity of money سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
individual income tax مالیات بر درامد شخصی
personal income tax مالیات بر درامد شخصی
circular flow of income گردش دورانی درامد
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
income elasticity of demand کشش
uneven distribution of income توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income توزیع نابرابر درامد
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
marginal utility of income مطلوبیت نهائی درامد
income consumption curve مصرف
income consumption curve منحنی درامد
size distribution of income توزیع درامد برحسب مقدار
national money income درامد ملی پولی
progressive income tax مالیات بر درامد تصاعدی
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
national net income درامد خالص ملی
negative income tax مالیات بر درامد منفی
personal disposable income درامد قابل تصرف شخصی
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
net national income درامد خالص ملی
gross national income درامد ناخالص ملی
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
property income tax مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
proportional income tax مالیات بر درامد تناسبی
size distribution of income توزیع درامد مقداری
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis فرضیه درامد نسبی
debt income ratio نسبت قروض به درامد ملی
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
disposable personal income پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
real national income درامد ملی به قیمت ثابت
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
national income analysis تحلیل درامد ملی
national income determination تعیین درامد ملی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
With meager income . I am working all day for a mere pittance . با چندرغاز تمام روزکار می کنم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com