Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 123 (2 milliseconds)
English	Persian
correct response	پاسخ درست
Other Matches
correct	درست
correct <adj.>	مناسب
correct <adj.>	صحیح
correct <adj.>	درست
correct <adj.>	شایسته
correct	دقیق یا درست
correct	پاک کردن خطا از چیزی
correct	روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct	درست کردن
correct	صحیح کردن تصحیح کردن
correct	تصحیح کردن
correct	صحیح
correct	تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct	اصلاح کردن تادیب کردن
accurate [correct] <adj.>	مناسب
accurate [correct] <adj.>	شایسته
accurate [correct] <adj.>	صحیح
accurate [correct] <adj.>	درست
A correct answer.	جواب صحیح
neither report was correct	هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
range correct	فرمان برد خوب
range correct	برد خوب
apply a correct holt	اجرای فن صحیح کشتی
to correct yhe press	چیز چاپ شده غلط گیری کردن
response	جوابگویی
whole response	پاسخ کلی
response	جواب
w response	پاسخ کلی
response	پاسخ
response	واکنش
response	عکس العمل به دلیلی
response	فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
response	صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response	1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
response	و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
all or none response	پاسخ همه یا هیچ
response set	امایه پاسخ
response strength	نیرومندی پاسخ
response threshold	استانه پاسخ
response time	زمان واگنش
response equivalence	هم ارزی پاسخ
response rate	سرعت پاسخ
response position	مکان جواب
response latency	نهفتگی پاسخ
response intensity	شدت پاسخ
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
response generalization	تعمیم پاسخ
response differentiation	تفکیک پاسخ
response duration	مدت پاسخ
response time	زمان پاسخ
response [commentary]	رای
conditioned response	واکنش شرطی
vaccum response	پاسخ غیابی
unconditioned response	پاسخ غیر شرطی
transient response	واکنش گذرا
to make a response	جواب دادن
to make a response	پاسخ دادن
voice response	جواب صوتی
response [commentary]	پاسخ
spectral response	واکنش طیفی
shading response	پاسخ سایه روشن
response time	زمان پاسخ دهی
response time	زمان واکنش
response time	زمان جواب زمان پاسخگویی
response [commentary]	نظر
anatomy response	پاسخ کالبدی
image response	پاسخ تصویر
electrodermal response	پاسخ برقی پوست
frequency response	خم دامنه- بسامد
frequency response	واکنش بسامدی
emitted response	پاسخ صدوری
bass response	بم پذیری
distal response	پاسخ دوربرد
discriminatory response	پاسخ افتراقی
delayed response	پاسخ درنگیده
content response	پاسخ محتوایی
consummatory response	پاسخ پایانی
consultary response	نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
conditioned response	پاسخ شرطی
color response	پاسخ رنگ
anticipatory response	پاسخ انتظاری
image response	رفتار فرکانس تصویر
impluse response	پاسخ ایمپولز
movement response	پاسخ حرکت
original response	پاسخ ابتکاری
pilomotor response	پاسخ سیخ شدن مو
popular response	پاسخ رایج
reflection response	پاسخ قرینه
response amplitude	دامنه پاسخ
psychogalvanic response	پاسخ گالوانیکی- روانی
preparatory response	پاسخ مقدماتی
moro response	پاسخ مورو
impluse response	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
response cost	جریمه
impluse response	رفتار در مقابل فشار ضربهای
position response	پاسخ مکانی
audio response device	دستگاه جواب دهنده سمعی
stimulus response theory	نظریه محرک- پاسخ
pure color response	پاسخ خالص رنگ
conditioned escape response	پاسخ گریز شرطی
achromatic color response	پاسخ رنگ بی فام
acquiescent response set	امایه تصدیق
conditioned emotional response	پاسخ هیجانی شرطی
alternate response test	ازمون دو گزینهای
conditioned avoidance response	پاسخ اجتنابی شرطی
galvanic skin response	جی اس ار
medical response dog	سگ سرویس
stimulus response model	الگوی محرک- پاسخ
stimulus response psychology	روانشناسی محرک- پاسخ
spectral response characteristic	مشخصه طیفی
galvanic skin response	پاسخ برقی پوست
impluse response matrix	ماتریس انتقال ضربه
modulation frequency response	پاسخ فرکانس مدولاسیون
visual righting response	پاسخ تعادل دیداری
delayed elastic response	واکنش ارتجاعی تاخیری
white space response	پاسخ به بخش سفید
In response (reply) to your letter.	در جواب نامه تان
his appeal met no response	پاسخی پدر خواست که اوترسید
A rapid response would be appreciated.	از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
medical response dog	سگ دستیار
fractional antedating goal response	خرده پاسخ انتظار هدف
stimulus organism response model	الگوی محرک- جاندار- پاسخ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com