Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (2 milliseconds)
English
Persian
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
Other Matches
corset
شکم بند بستن
corset
شکم بند زنانه
corset
کرست
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
cover
تامین
cover all
بارانی یا روپوش
cover all
رولباسی
cover
سقف زدن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
پوشاندن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
جلد سرپوش
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
under cover
سربسته درپاکت
to cover up
پوشاندن
to cover up
پیچیدن
to cover in
پوشاندن
to cover in
پرکردن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
جان پناه گرفتن
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
پاکت
cover
پوشش
cover
جلد
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
اختفاء
cover
نگهبان بگوش
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
روپوش
cover
حفاظ
cover
رویه لفاف
cover
حایل شدن
cover
انجام دادن
cover
حاوی بودن درپوش
cover
سرپوش
cover
تامین کردن
cover
بسته بندی
cover
پنهان کردن
cover
بازی دفاعی
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
سطح برف
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
طی کردن
cover
امادگی
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
جلد کردن
to cover much ground
رسابودن
to cover much ground
وسیع بودن
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
پوشش حفافتی
protective cover
جان پناه دفاعی
protective cover
روکش محافظ
radiator cover
روکش رادیاتور
piston cover
پوشش پیستون
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
saddle cover
زین پوش
to cover much ground
جامع بودن
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
sliding cover
پوششمتحرک
speaker cover
پوششصدا
valve cover
روپوشسرپاپ
piston cover
کف پیستون
loose cover
روکش
duvet cover
روپوشقابلشستشو
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
bed cover
روتختی
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
seat cover
پوششصندلی
pillow cover
ستونمخروطی
pan cover
پوششکنه
cover girl
ستارهی روی جلد
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover
پوششباطری
filter cover
پوششفیلتر
glass cover
پوشششیشهای
head cover
محافظسر
lever cover
پوششدربازکن
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
air cover
پوشش هوایی
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
عذر
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover an angle
زاویهای را بستن
base cover
عکس برداری اولیه
cell cover
درپوش باتری
binding cover
پوشش تعهد شده
cloud cover
غلظت ابر اتمی
batterty cover
سرپوش باتری
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
comparative cover
پوشش نسبی
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
cover shame
بهانه
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
hatch cover
درپوش دوردریچه
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
hub cover
قالپاق چرخ
ice cover
یخپوش
insurance cover
پوشش بیمه
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامه باز
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover
حفاظ بالای سر
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
hatch cover
درب دهلیز
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
dust cover
سرپوش غبارگیر
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
fire cover
پوشش اتش
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
perforated cover plates
صفحات مشبک
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cheque book cover
پوششدفترچهچک
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com