Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
cost of production	هزینه تولید
Search result with all words
piece production cost	ارزش تولید قطعه
production cost	هزینه تولید
production cost	ارزش ساخت
Other Matches
production	فرآورده کارگاه
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	ارائه ساخت
production	محصول عمل
production	کنترل ساخت یک محصول
production	سرعت ساخت محصول
production	تولید حجم بزرگ محصولات
production	تولید دستهای
production	ساخت مواد برای فروش
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
over production	محصول زیادی
production	تولید محصول
production	عمل اوری ساخت
production	استخراج
production	تولید
production	فراوری
production	فراورده محصول
production	ایجاد
production	اقامه
production	ارائه
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production	حاصل دادن
production	تولید کردن
production management	مدیریت تولید
production method	روش تولید
production index	شاخص تولید
branches of production	رشتههای تولید
power of production	نیروی تولید
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
scale of production	مقیاس تولید
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
production of oil	استخراج نفت
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production part	بخش تولید
surplus production	تولید اضافی
surplus production	مازاد تولید
volume of production	حجم تولید
ingot production	تولید شمش
census of production	امارگیری در خصوص تولید
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
period of production	دوره تولید
series production	سری سازی
track production	شروع تعقیب هدف
track production	فهور هدف
pilot production	تولید نمونه
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
production period	دوره تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production coefficient	ضریب تولید
production capacity	فرفیت تولید
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production account	حساب تولید
production technique	روش فنی تولید
production technique	فن تولید
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production rule	تولید
production rule	قاعده
production routine	روال تولید
production programme	برنامه تولید
production process	روند ساخت
production control	کنترل تولید
production efficiency	کارائی تولید
production efficiency	کارائی در تولید
surplus production	فزونی تولید
relations of production	رابطه تولید
production process	فرایند تولید
production process	جریان تولید
production time	زمان ساخت
production time	زمان تولید
production gap	شکاف تولید
production function	تابع تولید
production frontier	مرز تولید
production facility	سهولت تولید
production engineer	مهندس تولید
production program	برنامه تولید
production line	خط تولید
energy production	تولید نیرو
energy production	تولید انرژی
elasticity of production	کشش تولید
mass-production	تولید انبوه
agents of production	عوامل تولید
factors of production	عوامل تولید
production factors	عوامل تولید
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
aliterary production	تصنیف
mass production	تولید انبوه
mass production	تولید ماشینی
mass production	تولید بمقدارزیاد
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
production lines	خط تولید
full production	تولید در حداکثرفرفیت
full production	تولید کامل
forces of production	نیروهای تولید
food production	تولید غذا
flow of production	گردش تولید
flow of production	جریان تولید
factory production	تولید کارخانهای
factor of production	عامل تولید
mass production	بس فراوری
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
branches of production	شاخههای تولید
mode of production	شیوه تولید
production desk	میزمحصولات
census of production	امار سرشماری
production adviser	مشاوره محصولات
electricity production	تولیدالکتریسیته
batch production	تولید زیاد یک نوع کالا
batch production	تولیدانبوه
mode of production	طرز تولید
mode of production	وجه تولید
mechanical production	تولید ماشینی
production of sound	تولیدات صدا
means of production	ابزار تولید
production platform	سکویتولیدات
means of production	وسایل تولید
production possibility bondary	مرز امکانات تولید
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
mass production of goods	تولید توده وار کالا
net primary production	تولید خالص نخستین
To step up ( increase ) production.	سطح تولید رابالابردن
multi stage production	تولید چند مرحلهای
homogeneous production function	تابع تولید همگن
labor intensive production	تولید کاربر
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
mass production of goods	تولید انبوه کالا
fixed production coefficients	ضرایب تولید ثابت
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
pig iron production	تولید اهن خام
production indifference curve	منحنی بی تفاوتی تولید
steps in the production of electricity	مراحلتولیدالکتریسیته
production possibility frontier	مرز امکانات تولید
pilot line production	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
production of electricity by the generator	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
production video switcher	دکمهنمایشگرمحصولات
aggregate production function	تابع تولید کل
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
production control room	اتاقکنترلمحصولات
production possibility curve	منحنی امکانات تولید
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
linear homogenous production function	تابع تولید خطی همگن
large scale production method	روش تولیدانبوه
production/export riser system	صادراتدستگاهپایه
cobb doglas production function	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
production/export riser system	تولیدات
production of electricity from solar energy	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
to ones cost	به ضرر یا زیان خود شخص
to one's cost	به ضرر یا زیان خود شخص
cost	قیمت
overall cost	هزینه کل
first cost	هزینه اولیه
cost	هزینه
cost	ارزیدن تمام شدن
cost	هزینه بهاگذاری کردن
cost	قیمت گذاری کردن
cost plus	اضافه بر بهای تمام شده
cost plus	هزینه باضافه حق الزحمه
cost in use	هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
at any cost	بهر قیمت
cost	بها
cost	ارزش
cost	ارزیدن هزینه
least cost	حداقل هزینه
cost	خرج
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
cost plus	بعلاوه سود معینی
cost plus	براساس قیمت تجارتی
living cost	هزینه زندگی
inseparable cost	حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
incremental cost	هزینه های اضافی
investment cost	هزینه سرمایه گذاری
At the price of. At the cost of .	به قیمت
incremental cost	هزینه نهایی
inseparable cost	هزینه غیر قابل تفکیک
opportunity cost	هزینه فرصت
manufacture cost	ارزش ساخت
labor cost	هزینه کار
manufacturing cost	هزینه ساخت
security for cost	تامین هزینه دادرسی
least cost design	بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
manufacturing cost	هزینه تولید
margin cost	هزینه جنبی
least cost combination	ترکیب حداقل هزینه
maintenance cost	هزینه نگهداری
maintenance cost	ارزش نگهداری
margin cost	مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
marginal cost	هزینه نهائی
marketing cost	هزینه بازاریابی
How much does an ad per line cost?	هر خط یک آگهی چقدراست؟
program cost	مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
specific cost	هزینه ویژه
sunk cost	هزینههای اضافی
sunk cost	هزینه حاشیهای
probability cost	بهای احتمالی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com