Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English
Persian
cotton cake
کنجاره پنبه دانه
Other Matches
cake
قالب کردن بشکل کیک دراوردن
cake
کیک
cake
قالب
cake
قرص
oil cake
سلف بذرک
plum cake
کیک کشمش دار
pomfret cake
کلوچه سوس
pomfret cake
کلوچه شیرین بیان
pound cake
کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
sponge cake
کیکی که با روغن نباتی درست میشود
seed cake
کلوچه تخم زده یا زیره زده
oil cake
کنجاره
oil cake
کنجیده
my cake is dough
نقشه ام باطل شد
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
genoa cake
نان بادامی
genoa cake
کلوچه بادامی
fish cake
نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
marble cake
کیک کره دار برنگ روشن
fig cake
انجیروبادام
birthday cake
کیک تولد
almond cake
نان یاکلوچه بادامی
sponge cake
کیک پف الود
piece of cake
<idiom>
آسان
fruit-cake
کیک میوه ایی
eat one's cake and have it too
<idiom>
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
You cant eat your cake and have it .
نمیشه هم خدا را بخواهی هم خرما را
cake mix
پودر کیک
cake mascara
ریملمژهیاابرویقالبی
wedding cake
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
ague cake
اماس اسپرزازنوبه
sell like hot cake
<idiom>
مثل کاغذ زر ورق بردن
sell like hot cake
<idiom>
رو دست بردن
cake-hole
[British E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
Cut the cake into three separate parts.
کیک را به سه قسمت جدا ببرید
to cotton together
باهم ساختن یارفاقت کردن
to cotton with each other
باهم ساختن یارفاقت کردن
cotton
باپنبه پوشاندن
cotton
پارچه نخی
cotton
نخ
cotton
پنبه
cotton
پنبهای
cotton
نخی
absorbent cotton
پنبه هیدروفیل
sewing cotton
نخ دوزندگی
cotton duke
کرباس
cotton duke
برزنت
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
cotton candy
پشمک
Egyptian cotton
پنبه مصری
cotton-carder
حلاج
cotton-carder
جدا کننده الیاف
cotton-waste
آشغال و ضایعات پنبه
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
cotton wool
پنبه لایی
cotton wool
لایی پنبه
cotton velvet
مخمل نخی
cotton effect
پدیده کاتن
cotton factory
کارخانه نخ ریسی
cotton seed
پنبه دانه
cotton plant
درخت پنبه
cotton plant
بوته پنبه
cotton plantation
پنبه کاری
cotton spinner
صاحب کارخانه نخ ریسی
cotton spinning
نخ ریسی
cotton yarn
نخ
cotton tail
خرگوش امریکایی
cotton yarn
نخ پنبه
cotton waste
ضایعات پنبه
cotton spinner
نخ ریس
cotton sleeving
بوش پنبهای
cotton gin
ماشین پنبه پاک کن
cotton seed
تخم پنبه
cotton mill
کارخانه نخ ریسی
cotton plantation
پنبه زار
cotton sewing
نخ دوزندگی
nitro cotton
باروت پنبه
cotton sewing
نخ خیاطی
gun cotton
طناب ماشه
cotton print
چیت
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
To cut ones head with cotton .
<proverb>
با پنبه سر بریدن .
negative cotton effect
پدیده منفی کاتن
positive cotton effect
پدیده مثبت کاتن
cotton covered wire
سیم با روکش پنبهای
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
cotton or silk velvet
مخمل نخی یا ابریشمی
cotton wool ball
باندتوپی
cotton enameled wire
سیم لعابدار پنبهای
double cotton covered
سیم با دو روکش پنبهای
A bar of soap. A cake of soap.
یک قالب صابون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com