Dictiornary-Farsi | counsel for the crown | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 103 (6 milliseconds)

English	Persian
counsel for the crown	دادیار
counsel for the crown	وکیل عمومی


Other Matches

counsel	مشورت
counsel	مشاورحقوقی
counsel	در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel	مشورت کردن مشورت دادن
counsel	وکیل دعاوی
keep one's own counsel <idiom>
to keep one's counsel	قصد یانظریاراز خودپنهان داشتن
take counsel with	با وکیل مشورت کردن
take counsel with	مشورت کردن با
counsel	وکیل
counsel	مشاوره کردن
counsel	مشاوره دو نفری مشورت
counsel	نظریه دادن رایزنی
counsel	توصیه کردن
counsel	پند دادن
counsel	تدبیر
counsel	اندرز
appoint as one counsel	وکیل کردن
act as counsel	وکالت کردن
counsel appointed	a represent associationto bar the litigantby
chamber counsel	وکیل مشاور
chamber counsel	مشاورحقوقی
king's counsel	قاضی دادگاه پادشاه
legal counsel	مشاور قانونی
legal counsel	مشاور حقوقی
to take counsel of one'spillow	شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
counsel appointed	وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
counsel briefedby the government	وکیل تسخیری
counsel briefed by the government	وکیل تسخیری
court-appointed defending counsel	وکیل تسخیری
crown	ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown saw	اره استوانهای
crown	راس قله
crown	ستیغ سره
crown	فرق سر
crown	حد کمال
crown	تاج گذاری کردن پوشاندن
crown	تاج
crown	بالای هرچیزی
crown	تاج دندان
crown	تحدب
crown	کلید طاق
crown	کوژی
crown	تاج قهرمانی
crown court	دادگاهیدر انگلستانو ولز
feather crown	پرتاجیشکل
crown tine	نوکشاخ
crown block	قرقرهراس
the crown of the teeth	قسمت بیرونی دندان
Crown Princesses	همسر ولیعهد
Crown Princess	ولیعهد
crown wheel	چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
Crown Princesses	ولیعهد
the crown of the teeth	دندان بیرونی
Crown Princess	همسر ولیعهد
crown jewels	جواهرآلاتسلطنتی
crown cornice	قرنیز اصلی
Crown Prince	نایب السلطنه
Crown Princes	ولیعهد
Crown Princes	نایب السلطنه
crown-steps	لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
crown-tile	سفال تیزه
crown-strut	[شمع پشتبند عمودی]
crown-steeple	منارک برج
crown-post	تیرک عمودی
crown-plate	بالشتک
crown moulding	گچ بری تاجی شکل
crown of arch	مهره طاق
crown cornice	کتیبه اصلی
crown glass	شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
the crown of the head	فرق سر
southern crown	اکلیل جنوبی
crown of the caves way	قسمت میان سنگ فرش)
crown of arch	کلید طاق
Crown Prince	ولیعهد
crown law	قانون جزائی
crown land	خالصه
crown knot	گره تاج
crown imperial	گل سرنگون
crown glass	شیشه گردیاچرخی
crown gear	چرخ دنده محدب
crown ether	اتر تاجی
crown debt	طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown debt	وام بدولت
crown paper	کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown section	برش در کلید قوس
crown stopper	سر بطری پهن
piston crown	تاج پیستون
olive crown	تاج زیتون
mural crown	ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
heir to the crown	ولی عهد
half crown	سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
crown tree	شمع
crown top	تاج
crown top	کلاهک
crown colony	بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
downstream profile at crown	نیمرخ کلید در پایین دست
downstream profile at crown	نیمرخ پایاب در کلید
crown green bowls	بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
law officers of the crown	دادستان
law officers of the crown	وکیل عمومی دادیار

counsel for the crown

دادیار

counsel for the crown

وکیل عمومی