English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
counter propaganda تبلیغ متقابل
counter propaganda پاداوازه گری
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
propaganda تبلیغات
propaganda تبلیغ
propaganda اوازه گری
propaganda پروپاگاند
grey propaganda تبلیغات خاکستری
black propaganda تبلیغات خطرناک
black propaganda تبلیغات سیاه
election propaganda تبلیغات انتخاباتی
grey propaganda تبلیغات منفی
political propaganda تبلیغات سیاسی
white propaganda تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white propaganda تبلیغات سفید
This sort of propaganda is for home consumption این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter شمارگر
counter کنتور
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter حمله
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
over the counter خارج از بورس فروخته شده
outside counter روریهمعکوس
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter قاچاقی
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
counter باجه تلاقی کردن
counter متقابل
counter ضد
counter گیشه
counter درروبرو
counter درجهت مخالف
counter ضربت متقابل
counter شمارنده
counter بساط
counter پیشخوان باجه
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter معکوس
counter بالعکس
counter پیشخان
counter باجه
counter عقربه شمارش
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter ضربت زدن ضد
counter مقابله کردن
counter پیشخوان
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter شمارشگر
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
pulse counter ضربه شمار
program counter شمارشگربرنامه
photon counter شمارگر فوتونی
counter sign اسم شب
program counter شمارنده برنامه
repeat counter شمارنده تکرار
sequence counter ترتیب شمار
counter sign اسم عبور
counter sign نشانی
counter sabotage ضد خرابکاری
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
speed counter شمارشگر عده دور
speed counter کنتورسرعت
counter subversion ضد خرابکاری
modulo n counter شمارنده به پیمانه
magnetic counter کنتور مغناطیسی
counter weight پاسنگ
counter weight وزنه مقابل
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter transference انتقال متقابل
counter trade داد و ستدمتقابل
pulse counter پالس شمار
frequency counter شمارنده فرکانس
counter trade تجارت متقابل
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter surveillance ضد مراقبت
counter subversion ضد براندازی
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter شمارنده سطر
location counter مکان شمار
loop counter شمارنده حلقه
counter weight وزنه تعادل
step counter گام شمار
ring counter شمارنده حلقهای
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath تخته سقف
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
row counter رجشمار
information counter جایگاهاطلاعات
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
turns counter دور شمار
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures پادکار
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive گزندآور
counter-productive زیانبخش
counter-measures پیشگیری
to nails to counter رسوا کردن
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
counter approach استحکامات متقابله
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter ceiling خوانچه پوش
counter charge تهمت متقابله
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter air ضد هواپیمایی
counter agent عامل خنثی کننده
counter espionage ضد جاسوسی
counter-attacks پاتک
counter-attacks حمله متقابله
counter-attack پاتک
counter-attack حمله متقابله
counter attack پاتک
counter attack حمله متقابله
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage ضد جاسوسی
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
binary counter شمارنده دودویی
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
address counter نشانی شمار
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
Geiger counter شمارشگر مولر
counter fire اتش متقابل
counter offer پیشنهاد متقابل
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter preparation ضد تهیه
counter recoil دستگاه عاید
counter military ضد عملیات نظامی
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter purchase داد وستد متقابل
counter purchase تهاتر
counter purchase خرید متقابل
counter military مقابله باعملیات نظامی
counter mortar ضد خمپاره
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
counter preparation تیر ضد تهیه
counter offensive پدافند متقابل
counter offer عرضه متقابل
counter offensive حمله متقابل
counter memorial جواب یادداشت
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com