English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
Other Matches
clockwise درجهت ساعت
clockwise در جهت ساعت
clockwise مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
clockwise درجهت گردش عقربههای ساعت
clockwise rotation گردش به راست
clockwise rotation گردش براست
anti-clockwise بر خلافجهتعقربههایساعت
rotation in a clockwise direction گردش به راست
rotation in a clockwise direction گردش در جهت عقربه ساعت
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
counter متقابل
counter شمارگر
counter کنتور
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter گیشه
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter حمله
counter ضد
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
under the counter قاچاقی
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
over the counter خارج از بورس فروخته شده
outside counter روریهمعکوس
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
counter باجه تلاقی کردن
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter باجه
counter پیشخوان
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter شمارنده
counter بساط
counter پیشخوان باجه
counter ضربت متقابل
counter مقابل دستگاه شمارنده
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter درجهت مخالف
counter درروبرو
counter ضربت زدن ضد
counter عقربه شمارش
counter مقابله کردن
counter شمارشگر
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter بالعکس
counter معکوس
counter پیشخان
program counter شمارنده برنامه
photon counter شمارگر فوتونی
counter sabotage ضد خرابکاری
modulo n counter شمارنده به پیمانه
program counter شمارشگربرنامه
pulse counter پالس شمار
pulse counter ضربه شمار
repeat counter شمارنده تکرار
ring counter شمارنده حلقهای
sequence counter ترتیب شمار
speed counter شمارشگر عده دور
step counter گام شمار
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter reconnaisance ضد شناسایی
magnetic counter کنتور مغناطیسی
loop counter شمارنده حلقه
location counter مکان شمار
counter weight وزنه تعادل
counter transference انتقال متقابل
counter trade تجارت متقابل
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter surveillance ضد مراقبت
counter sign اسم شب
counter subversion ضد خرابکاری
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter weight پاسنگ
counter sign اسم عبور
line counter شمارنده سطر
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
frequency counter شمارنده فرکانس
counter sign نشانی
counter trade داد و ستدمتقابل
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter weight وزنه مقابل
counter subversion ضد براندازی
to nails to counter رسوا کردن
turns counter دور شمار
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath تخته سقف
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-vault قوس کفبند
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
counter-scrap دیوار
row counter رجشمار
information counter جایگاهاطلاعات
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
counter-measures پادکار
counter-measures پیشگیری
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive گزندآور
counter-productive زیانبخش
speed counter کنتورسرعت
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
counter approach استحکامات متقابله
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air ضد هواپیمایی
counter ceiling سقفواره
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling خوانچه پوش
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter espionage ضد جاسوسی
counter-attacks حمله متقابله
counter-attack پاتک
counter-attack حمله متقابله
counter attack پاتک
counter attack حمله متقابله
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage ضد جاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
binary counter شمارنده دودویی
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
address counter نشانی شمار
Geiger counter شمارشگر مولر
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter offensive پدافند متقابل
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter purchase داد وستد متقابل
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter purchase تهاتر
counter purchase خرید متقابل
counter preparation تیر ضد تهیه
counter memorial جواب یادداشت
counter-attacks پاتک
counter preparation ضد تهیه
counter military ضد عملیات نظامی
counter offer عرضه متقابل
counter military مقابله باعملیات نظامی
counter offer پیشنهاد متقابل
counter mortar ضد خمپاره
counter offensive حمله متقابل
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
counter fire اتش متقابل
counter recoil دستگاه عاید
counter jumper فروشنده دکان
counter jumper شاگرد دکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com