Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
counter current principle	اصول جریان متقابل
Other Matches
counter current	جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter current	جریان متقابل
current location counter	شمارنده مکان فعلی
electronic counter counter measures	اقدامات ضد ضد الکترونیکی
principle	سرچشمه
principle	حقیقت مبادی واصول
principle	اصل اخلاقی
principle	اصل علمی
principle	اصل
principle	قانون علمی
principle	قاعده کلی مرام
principle	مسلک
on principle	از لحاظ قیود اخلاقی
of same principle	هم مسلک
principle	معتقد باصول ومبادی کردن
principle	اخلاقی کردن
in principle	اصولا
in principle	بطور کلی
principle	قاعده
principle	مرام اخلاقی قاعده کلی
principle	اصلی
superposition principle	اصل بر هم نهی
principle of validity	اصالت الصحه
uncertainty principle	اصل نایقینی
transitivity principle	بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
transitivity principle	اصل سرایت پذیری
principle of superposition	اصل بر هم نهی
uncertainty principle	اصل عدم قطعیت
principle of permissibility	اصالت الجواز
exclusion principle	است
well-ordering principle	اصل خوش ترتیبی [ریاضی]
principle of exclusion	اصل ممنوعیت
principle of intimacy	اصل بهم بستگی
principle of exclusion	در مورد کالاهای خصوصی
principle of exclusion	اصل محرومیت
transitivity principle	اصل تعدی
benefit principle	اصل انتفاع
acceleration principle	براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
acceleration principle	اصل شتاب
action principle	اصل کنش
principle point	مبداء اصلی
rational principle	اصول عقلیه
reality principle	اصل واقعیت
archimedes's principle	اصل ارشمیدس
relativity principle	اصل نسبیت
reorganization principle	اصل بازارایی
aufbau principle	اصل بناگذاری
availability principle	اصل دسترسی پذیری
avegadro's principle	قانون اووگادرو
avogadro's principle	قانون اووگادرو
reversibility principle	اصل برگشت پذیری
acceleration principle	یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
equipartition principle	اصل هم بخشی
correspondence principle	اصل توافق
exclusion principle	اصل طرد
duality principle	اصل دوگانگی
zeising principle	اصل زای زینگ
exclusion principle	درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
exclusion principle	کالا نیستندشد
principle of duality	اصل دوگانگی
exclusion principle	اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
exclusion principle	اصل مستثنی کردن
overload principle	اصل اضافه باری
variational principle	اصل تغییر
mutiplier principle	اصل ضریب تکاثر
mutiplier principle	اصل ضریب بهم فزاینده
exclusion principle	اصل انحصار
multiplier principle	اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
energy principle	اصل انرژی
correspondence principle	اصل همخوانی
correspondence principle	اصل تنافر
premack principle	اصل پریماک
huygen's principle	قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
indeterminacy principle	اصل عدم قطعیت
hedonistic principle	اصل لذت گرائی
principle axis	محور اصلی
le chatelier's principle	اصل لوشاتلیه
pay as you go principle	اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
intimacy principle	اصل تعلق
postremity principle	اصل پس ایندی
kinesiological principle	اصول حرکت شناختی بدن
fusion principle	اصل ترکیبات جوش خورده
image shearing principle	اصول برش تصویر
principle of criminal procedure	اصول محاکمات جزائی
principle of miximum overlap	اصل حداکثر همپوشانی
heisenberg uncertainty principle	اصل عدم قطعیت
principle of microscopic reversibility	اصل برگشت پذیری میکروسکوپی
functional principle [Technology]	عاملیت
bohr's correspondence principle	اصل تنافر
bohr's correspondence principle	اصل همخوانی
building block principle	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
pauli fermi principle	اصل پاولی- فرمی
pleasure pain principle	اصل لذت و درد
principle of separation of powers	اصل تفکیک قوا
principle energy level	تراز انرژی اصلی
principle of civil litigation	اصول محاکمات مدنی
principle of civil litigation	ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure	ایین دادرسی کیفری
principle of equal advantage	اصل مزیت برابر
diagram of weaving principle	تصویرطرزبافت
pauli exclusion principle	اصل طرد پاولی
functional principle [Technology]	کارکرد
von domarus principle	اصل فون دوماروس
principle quantum number	عدد کوانتومی اصلی
combining volumes principle	اصل ترکیب حجمی
principle of equipartition of energy	اصل همبخشی انرژی
berthlot thomson principle	اصل برتلو- تامپسون
ritz rydbergy combination principle	اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
under the counter <idiom>	مخفیانه فروخته شدن
under the counter	داروی بدون نسخه وغیر مجاز
outside counter	روریهمعکوس
counter	گیشه
up/down counter	شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter	قاچاقی
over the counter	خارج از بورس فروخته شده
counter	مقابله کردن تلافی کردن
counter	جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter	شمارشگر
counter	مقابله کردن
counter	باجه تلاقی کردن
counter	ضربت زدن ضد
counter	مقابل دستگاه شمارنده
counter	عقربه شمارش
counter	پیشخان
counter	پیشخوان باجه
counter	بالعکس
counter	معکوس
counter-	پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter	بساط
counter	شمارنده
counter	ضربت متقابل
counter	درجهت مخالف
counter	درروبرو
counter	پیشخوان
counter	شمارگر
counter	دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter	ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter	برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter	1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter	کنتور
counter	حمله
counter	متقابل
counter	باجه
counter	چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
over-the-counter <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
counter	ضربت متقابله معامله به مثل
counter	ضد
counter offer	پیشنهاد متقابل
counter offer	عرضه متقابل
counter preparation	ضد تهیه
counter riposte	حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter offensive	حمله متقابل
counter offensive	پدافند متقابل
counter mortar	اتش ضد خمپاره انداز
counter preparation	تیر ضد تهیه
counter purchase	خرید متقابل
counter purchase	تهاتر
counter purchase	داد وستد متقابل
counter recoil	برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil	عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil	دستگاه عاید
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
counter reconnaisance	ضد شناسایی
counter mortar	ضد خمپاره
counter military	مقابله باعملیات نظامی
counter military	ضد عملیات نظامی
instruction counter	شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
counter jump	پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter jumper	فروشنده دکان
counter intelligence	ضداطلاعات
counter march	تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter jumper	شاگرد دکان
counter mechanism	مکانیسم شمارشگر
counter ion	یون مخالف
counter mechanism	طرزکارشمارشگر
counter memorial	جواب یادداشت
counter guerilla	ضد گریلایی
counter guerilla	ضد چریکی
counter gambit	گامبی متقابل
counter insurgency	ضد شورش
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
impluse counter	شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
frequency counter	شمارنده فرکانس
magnetic counter	کنتور مغناطیسی
photon counter	شمارگر فوتونی
detotalizing counter	شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
modulo n counter	شمارنده به پیمانه
turns counter	دور شمار
to nails to counter	رسوا کردن
step counter	گام شمار
speed counter	کنتورسرعت
speed counter	شمارشگر عده دور
sequence counter	ترتیب شمار
ring counter	شمارنده حلقهای
repeat counter	شمارنده تکرار
pulse counter	ضربه شمار
pulse counter	پالس شمار
program counter	شمارشگربرنامه
counter-lath	تخته سقف

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com