English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
shed ریختن
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shed پوست انداختن
shed پوست ریختن
shed برگ ریزان کردن
shed دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
shed کپر
shed الونک
shed کارخانه سرپوشیده
shed انداختن افشاندن افکندن
to shed tears اشک ریختن
air shed جای هم هوا
lime shed انبار اهک
shed space فضای بسته چند تونله محوطه چند تونله
shed space انبار چندراهه
to shed light on نور افشاندن بر
to shed light on روشن کردن
potting shed آلونک
machinery shed ماشینبذرافشان
shed stick چوبنخ
transit shed سایبانحملونقل
He shed his fair. ترسش ریخت
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
batten [shed stick] کجی [چوب متحرک در دار که پود را در گره ها محکم می کند]
diesel engine shed الونکموتوردیزل
To shed blood. Bloodshed. خون ریختن ( کشتار )
He shed his fear . His fear was dispelled. ترسش ریخت
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter شمارگر
counter باجه تلاقی کردن
under the counter قاچاقی
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
outside counter روریهمعکوس
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
over the counter خارج از بورس فروخته شده
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter کنتور
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter مقابله کردن
counter شمارنده
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter ضربت متقابل
counter بساط
counter شمارشگر
counter درجهت مخالف
counter پیشخوان باجه
counter درروبرو
counter معکوس
counter بالعکس
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter ضربت زدن ضد
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter حمله
counter متقابل
counter ضد
counter گیشه
counter باجه
counter پیشخوان
counter پیشخان
counter عقربه شمارش
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter-measures چارهجویی
speed counter شمارشگر عده دور
speed counter کنتورسرعت
step counter گام شمار
counter-measures اقدام متقابل
to nails to counter رسوا کردن
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure چارهجویی
turns counter دور شمار
counter-measure اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
loop counter شمارنده حلقه
location counter مکان شمار
line counter شمارنده سطر
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
frequency counter شمارنده فرکانس
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter weight وزنه مقابل
counter weight پاسنگ
magnetic counter کنتور مغناطیسی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
photon counter شمارگر فوتونی
sequence counter ترتیب شمار
ring counter شمارنده حلقهای
repeat counter شمارنده تکرار
pulse counter ضربه شمار
pulse counter پالس شمار
program counter شمارشگربرنامه
program counter شمارنده برنامه
counter weight وزنه تعادل
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures پیشگیری
counter-lath تخته سقف
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter attack پاتک
counter-attack حمله متقابله
counter-lath توفال
counter-mure موج شکن
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Geiger counter شمارشگر مولر
counter attack حمله متقابله
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-attack پاتک
counter-attacks حمله متقابله
information counter جایگاهاطلاعات
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive گزندآور
counter-productive زیانبخش
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
row counter رجشمار
counter-attacks پاتک
counter espionage ضد جاسوسی
counter preparation تیر ضد تهیه
counter-revolutionary ضدرژیم
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
counter-espionage ضد جاسوسی
counter-measures پادکار
counter jumper شاگرد دکان
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter fire اتش متقابل
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter jumper فروشنده دکان
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion یون مخالف
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
control counter شماره کنترلی
binary counter شمارنده دودویی
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter air ضد هواپیمایی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter approach استحکامات متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
address counter نشانی شمار
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil دستگاه عاید
counter sign نشانی
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter sabotage ضد خرابکاری
counter sign اسم عبور
counter sign اسم شب
counter subversion ضد خرابکاری
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter subversion ضد براندازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com